متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - mahsaww

  • جنسیت : زن
  • سن : 26
  • کشور : ایران
  • استان : خراسان رضوی
  • شهر : مشهد
  • فرم بدن : لاغر
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : قهوه ای تیره
  • رنگ چشم : سبز
  • تیپ لباس : اسپرت
  • سيگار : تفریحی میکشم
  • وضعیت زندگی : با خانواده
  • اجتماع : خیلی مغرور
  • زبان : English
  • برنامه مورد علاقه : فيلم هاي ترسناك
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : بی احساس
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : فوتبال
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : بی تفاوت
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : خرداد
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

5 سال پيش

انسان‌ها، با مهرشان کار خورشید را
بر عالم هستی میکنند
به دلهای تاریک
روشنایی می‌بخشند
اندیشه کن،
تا پیشه‌ور مهربانی باشی
هدیه شما عشق و آرامش باشد
تا آسمان در قلبها، جاودان بماند

5 سال پيش

آرامش به معنای آن نیست که صدایی نباشد، مشکلی وجود نداشته باشد، کار سختی پیش رو نباشد.
آرامش یعنی در میان دغدغه ها، صدا ها، مشکلات و کار سخت،
دلی آرام وجود داشته باشد و بتوانی آرامشت را تقدیم کنی به عزیزانت و آنانی که دوستشان داری …

5 سال پيش

آرزو می کنم
توی این روزهای تابستونی
اگه فارغید ، عاشق بشید
و اگه عاشقید ، عاشق تر...
آرزو می کنم
چشماتون از شادی برق بزنه
دلتون از خنده ی زیاد درد بگیره
و هر صبح از هیجانِ شروعِ یه روزِ جدید،
به خودتون بلرزید
آرزو می کنم
روزای تابستونیتون پُر از پیاده روی های دو نفره ،
پر از حسِ خوبِ با هم بودن باشه
و هر شب یکی زیر گوشِتون زمزمه کنه که چقد زیاد دوسِتون داره...

5 سال پيش

در حضور واژه های بی نفس
صدای تیک تیک ساعت را گوش کن
شاید مرهم درد ثانیه ها را پیدا کنی



ببین اندام تنهاییم را
که در لحظه های خاکستری
در انتظار طلوع خورشید است



این شب چشم های من خسته است
گاهی اشک ، گاهی انتظار
این سهم چشم های من است



نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

5 سال پيش

سلام..دختروپسری با هم دوست بودنند

دختر به پسر میگه پیشم می مونی ؟

پسر میگه آره

پسرمی گه تو چی تو پیشم می مونی؟

دختر می گه مطمعن باش

به دختر خبر می دن دو تا چشم برای پیوند پیدا شده

بعد از عمل روز ملاقات فرا می رسه

دختر می بینه پسر کوره

پسرمیگه حالا چی ،پیشم می مونی

دختر می گه نه

پسر می گه متاسفم تو با این چشمها که هدیه ای از طرف منه فقط می تونی ببینی همین