متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - mehdi10001

  • جنسیت : مرد
  • سن : 41
  • کشور : ایران
  • استان : یزد
  • شهر : یزد
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : دیگر..
  • وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : انتخاب كنيد
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 129833_headnrmm5ckdfodku9j5ea3ppx45f15vrzj5.jpeg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

3 ماه پيش

محبت و زمان
دو سرمایه گران قدر زندگی هستند
هرگز این سرمایه‌های
عظیم فردی را برای افراد بی‌لیاقت
و متظاهری که شما را به بازی می‌گیرند
تلف نکنید…
در غیر این صورت فقط سرخوردگی، ندامت
و پشیمانی برایتان می‌ماند.

3 ماه پيش

همه چیز در آخرین آدمی
خلاصه می‌شود که
در تنگنای شب به یاد می‌آورید؛
قلب شما آنجاست.

چارلز بوکوفسکی

شبتون به مهر

6 ماه پيش

اگر زمان منتظر ما می‌ایستاد؛

تا ما به بلوغ برسیم،
قطعا زندگی با نقص‌های کمتری را
تجربه می‌کردیم.
نمی‌دانم زندگی بدون واژه‌ی «افسوس» چه شکلی خواهد بود!
شیرین‌تر است یا مزه‌ی یکنواختی دارد!؟

#بهومیل_هرابال
+5


11 ماه پيش

روزی در قطار، سوت که به صدا درآمد، چیزی در درونم به غلیان افتاد. ناخوش بودم. به ریخت مردم نگاه کردم. مسافرهای واگن‌های تخت‌دار مایهٔ غرور ما نیستند. مجموعهٔ عجیب و غریبی بود از پک و پوزهای منحوس یا مبتذل. به عادل‌ها فکر کردم. فکر کردم که تنها عدالت ممکن دقیقاً تقسیم تازه‌ای است از بی‌عدالتی. ما انقلاب می‌کنیم تا واگن‌های تخت‌دار را کسانی دیگر بگیرند.
ص ۲۵۷

خطاب_به_عشق
آلبر_کامو

12 ماه پيش

پائولو کوئیلو تو کتاب کیمیاگر میگه:

آدما وقتی به گنج برسن ازش رد میشن
چون به گنج اعتقاد ندارن
ما هم یه وقتا از کنار بهترین
آدمهای زندگیمون به سادگی رد میشیم..
چون فکر میکنیم بقیه قراره
از اون بهتر باشن ...

+5

12 ماه پيش

مانند خیابانی بن بست است

راهی نداری

مجبوری برگردی

تنها،،

از راهی که تنها رفتی …