دوست راستین کسی است که:
زمانی که باید جایی دیگر باشد،
برای خاطر شما در کنارتان باشد
- جنسیت : زن
- سن : 30
- کشور : ایران
- استان : انتخاب كنيد
- شهر : مشهد
- فرم بدن : هیکل زیبا
- اندازه قد : انتخاب كنيد
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : مشکی
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : کاردانی
- نوع رشته : فنی و حرفه ای
- درآمد : عالی
- شغل : مهماندار هواپيما
- وضعیت کار : پاره وقت
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : انتخاب كنيد
- خدمت : انتخاب كنيد
- شوخ طبعی : اخمو
- درباره من : با هر كسي زود صميمي نميشم
- علایق من :
قدم زدن زير بارون
ارايش كردن
تفريح با دوستام
عشق سفر - ماشین من : 206
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : فسنجون
- ورزش مورد علاقه : شنا
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : شادمهر عقلي
- فیلم مورد علاقه : فيلم هاي هاليودي
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : انتخاب نشده
- فریاد من : انتخاب كنيد
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : انتخاب نشده
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
10 سال پيش
mahdi12
10 سال پيش
vahid90
گفتی پدر این سرزمین ، دور باد از شر و دروغ
وقتی نبیند این دیار ، دشمن بماند بی فروغ
گفتی چنان ارزنده است ، این خاک زرین کهن
خاکی که جسمت بعد مرگ ، یک ذره از ایران بود
شرم بر ما ای پدر ، ما خود شدیم دشمن او
مهر وطن قحطی شده ، رایج شده کذب و دروغ
شرم بر ما ای پدر ، دادیم به باد آداب خویش
بیگانه شد سرمشق ما ، از یاد بردیم رسم خویش
به جای شمس و مثنوی ، سر داده ایم حزن و فغان
شیون شده عادت ما ، ما وارثان مهرگان
شرم بر ما ای پدر ، ماکه ز خود بی خبریم
دزدیده شد گنج وطن ، در خواب خوش غوطه وریم
بردند ربودند خاکمان ، به گل نشست دریایمان
گل ها همه پژمرده اند ، رنگ رفته از فرهنگمان
تقصیر ندارد روزگار ، ظالم نخوانید این جهان
بر این دیار با شکوه ، ما خود نبودیم پاسبان
بر این دیار با شکوه ، ما خود نبودیم پاسبان
تقصیر ندارد روزگاه ، ظالم نخوانید این جهان
بر این دیار با شکوه ، ما خود نبودیم پاسبان
بر این دیار با شکوه ، ما خود نبودیم پاسبان
10 سال پيش
kamran_123456789
0 0 0
♥
בلـ‗__‗ـم میخواב باروטּ بباره
برم زیر باروטּ بـבوטּ چتـ‗__‗ـر .....تنـ‗__‗ـها ....
زیر باروטּ گریه کنم.....بغضـ‗__‗ـامو بشڪنم ....
בاב بزنـ‗__‗ـم خوבمو خالـ‗__‗ـے کنم ...
خیس آب بشم ..خیـ‗__‗ـس خیـ‗__‗ـسآسموטּ رو نگـ‗__‗ـاه کنم
یڪـ‗__‗ـم آروم شم ....
kamran_123456789
10 سال پيش
mahyar0171
امروز تو مترو بودم
جا نبود برای نشستن ایستاده بودم
یه دختر اومدم ایستاد جلو من
اغا این داشت به ما امار میداد و میخندید
من تو وجودم عروسی بود
دختره خوشگل بود انصافا
تا اینکه یه پسره خوشتیپ تر از من اومدم
این دیگه به من محل نداد 
از پسره شماره گرفت اس بازی کرد
الان من دچار افسردگی شدم
با +5 دادن منو نجات بدید
+5