پروفایل کاربر - BMW

برای مدتی طولانی نفس زمستان را حس کردم ...
بوی هیچ خبر خاصی نیست
از نگاه یک همذات پندار دو جانبه که از یک جنون جوانی در تله پاتی موزیک واری آغاز شد او را شناختم..
کاش کسی صدایم را بشنود !!!
انگار متابولیسمی از جنس قارج می لرزد...

گوش هایم بروی ریل و ساز نا کوک هندریکس !!!

خدا كند كسي به صداي من ايمان بياورد
سيبي بچيند و بعد در بهشت
تقسيم كند با خدايي كه مرا كوك ميزند هر روز

قطاري كه از ميان دكمههاي من ميگذشت
دير كرده است
اينجا جنازهها زود پير ميشوند
و دريا
به جشنِ مرگِ ماهيهاست
كه شبها سياه ميرقصد ..
+5
for u

در پس ثانیه ها فریادیست که مرا می خواند
ومرا به بلندای سکوتی خواهد برد
که صدای نفس معجزه بیداد کند.

آه.....چه پر طاقت و غم خوار شدیم
ذهنمان خسته ازبیدادگریها در خواب
وشاید عقیم از جور زمان بی تاب است
بی تاب از پرواز
بی تاب از بودن
بی تاب از درک حضور حس پر معنی ما بودن

مرغان شهرمان چه بی پروا میخوانند
وقت بیداریست
مرغ ها می فهمند
من و تو در خواب
خواب می بینیم بودن را

آری
نسل من در خواب است
اما
اصل من بیداریست
اصل ما گره خورده به آن سوی تاریخ است
اصل ما بوِییدست بودن را ......