- جنسیت : زن
- سن : 26
- کشور : ایران
- استان : فارس
- شهر : شیراز
- فرم بدن : متوسط
- اندازه قد : 1.80
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : قهوه ای
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : بدم میاد
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : انتخاب كنيد
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- درآمد : طبقه پایین جامعه
- شغل : هیچی
- وضعیت کار : بیکار
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : فراری
- شوخ طبعی : بی احساس
- درباره من : کور نیستم . میشنوم.حرف میزنم.راه میرم.غذا میخورم.
- علایق من : عشقم
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : http://www.hamkhone.ir
- غذای مورد علاقه : شام نهار صبحانه
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : قرمز
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : ((جـــای خـــالـــی))
- بازیگر مورد علاقه : طرف
- کتاب مورد علاقه : دفترچه میهمانان
- حالت من : از خود راضی
- فریاد من : انتخاب كنيد
- اپراتور : ایرانسل
- نماد ماه تولد : خرداد
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : 16571_head4aarfpx9yzrybskadf137bbg6dhuh8bc8c.jpg
- آهنگ پروفایل : http://www.dl.avazak.ir/Music/57.mp3
9 سال پيش AZAD
شکر خدا برای شما گریه می کنیم
هر شب برای کرب و بلا گریه می کینم
شکرانه محبت تو اشک دائم است
با هر بهانه ای، همه جا گریه می کینم
از آخرالزمان به سلامت گذر کنیم
تا دل به روضه داده و تا گریه می کینم
ما در بهشت دور شما حلقه می زنیم
عباس روضه خوانَد و ما گریه می کینم
وقتی که از عطش لب ما خشک می شود
بر تشنگی طفل شما گریه می کینم
یأبن الشبیب فَأبکِ علی الجدی الحسین
ما پای روضه های رضا گریه می کینم
در کل کربلا به تجلی در آمدی...
بر قطعه های گشته جدا گریه می کینم
گفتند رمز عاشقان شهادت توسل است
تا وصل جاده ی شهداء گریه می کینم
چنان رسم زمان از یادها بردهست نامم را
که دیگر کوه هم پاسخ نمیگوید سلامم را
به خون غلتیدهام در زخم خنجرها و با یاران
وصیت کردهام از هم نگیرند انتقامم را
قنوتم را کف دست شراب انگاشتند اما
من آن رندم که پنهان میکنم در خرقه جامم را
سر سجادهام بودم که گیسوی تو در هم ریخت
نظرهای حلال و آرزوهای حرامم را
فراموشی حریری از غبار افکنده بر سنگی
ازین پس مینوازد عطر تنهایی مشامم را
ته ام
و سایه ی هیچ درختی
همقد حجم خستگی ام نیست!
خسته ام
و تو هرگز نخواهی فهمید
درختی که همیشه سایه اش را
برای دلخستگی های تو مهیا می کرد
چگونه از دردهای نگفته
خود را به تبرزن معرفی کرده است!
من از دلتنگی هایم برایش میگفتم . . . .
اون از عشق بازی هایش با دیگری . . . . .
چه قدر فرق بود بین من و اون !!!!!
و وفا از جایی آغاز می شود که تو راه دوم داشته باشی ولی منتظر کسی بمانی که شاید هرگز باز نگردد !