شرکت بنز آلمان جهت عقد قرارداد وارد ایران شد
اما در این قرارداد بند عجیبی قرار داده است
که البته حالت ملتمسانه و به صورت خواهش است.
شرکت بنز از خودروسازان ایرانی خواسته که از ساخت بنز وانت
بنز روا
بنز دانا و سارا
بنز هاچ بک
بنز تیبا
بنز LX – ELX – EF7 و بنز سال و پارسال
موتور سیکلت بنز
بنز ۱۳۱ الی ۱۴۱
خودداری کند
+5
- جنسیت : مرد
- سن : 48
- کشور : ایران
- استان : تهران
- شهر : تجریش
- فرم بدن : لاغر
- اندازه قد : 1.80
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : انتخاب كنيد
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : انتخاب كنيد
- وضعیت سواد : کارشناسی ارشد
- نوع رشته : علوم ریاضی
- درآمد : خوب
- شغل : ازاد
- وضعیت کار : تمام وقت
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : میانه رو
- خدمت : معاف
- شوخ طبعی : شوخ طبع
- درباره من : yahooID: tahalp12**همخونه**
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : خوشحال
- فریاد من : با دوست عشق زیباست با یار بی قراری از دوست درد ماند از یار یادگاری
- اپراتور : همراه اول
- نماد ماه تولد : فروردین
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
کاش احساسی زدل پا میگرفت ,
واژه ها رنگ تمنا میگرفت,
خلوت و دلتنگی سرد مرا ,
یک نفر ای کاش از ما میگرفت,
میشدیم محو نگاه بی ریا ,
کاشکی این روزگار کج مدار,
دست خود را از سر ما میگرفت,
درهجوم این همه ای کاش,
ای کاش زندگی با عشق معنامیگرفت...
گل که باشی ؛ باغبانها دست چینت میکنند
سنگ باشی میتراشند و نگینت میکنند ...
هرگز از این پیله تنهایی ات غمگین نباش ؛
روزگاری میرسد ؛ فرش زمینت میکنند !!!
چوب خشکی در بیابان باش ؛ اما مرد باش
چوب نامردی اگر در آستینت میکنند ...
ای درخت پیر ؛ بر این شاخه ها دل خوش نکن
چون که با دست تبر ؛ مطبخ نشینت میکنند
نیشخند دوستان از زخم دشمن بدتر است
آشنایان بیشتر اندوهگینت میکنند ...
اونشب خیلی از دنیا رنجیده بودم
تمام زخمهای دنیا را به پای خدا گذاشتم
چندین بار کفرانش کردم
خسته از جنگ درونی با خدا به خواب رفتم
خواب دیدم کادویی برایم از جانب خدا ارسال شد
خدا خواست بهم بگه من اینم نه اونکه توساختی
گرهزار بار توبه شکستی
گر مست و باده پرستی
باز آی به آغوشی که همیشه برایت گشوده ام
جمله خشم از کبر خیزد از تکبر پاک شو
گر نخواهی کبر را رو بیتکبر خاک شو
خشم هرگز برنخیزد جز ز کبر و ما و من
هر دو را چون نردبان زیر آر و بر افلاک شو
هر کجا تو خشم دیدی کبر را در خشم جو
گر خوشی با این دو مارت خود برو ضحاک شو
گر ز کبر و خشم بیزاری برو کنجی بخست
ور ز کبر و خشم دلشادی برو غمناک شو
خشم سگساران رها کن خشم از شیران ببین
خشم از شیران چو دیدی سر بنه شیشاک شو
لقمه شیرین که از وی خشم انگیزان مخور
لقمه از لولاک گیر و بنده لولاک شو
رو تو قصاب هوا شو کبر و کین را خون بریز
چند باشی خفته زیر این دو سگ چالاک شو
از عمر همیشه حاصلم پاییز است
انگار که در آب و گلم پاییز است
در فصل غریبه ها مرا دفن نکن
تاریخ تولد دلم پاییز است !