بیایید در انتخاب دوستان خود تجدید نظر کنیم،
بعضی ها لیاقت نگاه کردن هم ندارند
چه برسد به اینکه دوستت باشند
saeedcj
- جنسیت : زن
- سن : 27
- کشور : ایران
- استان : انتخاب كنيد
- شهر : انتخاب كنيد
- فرم بدن : انتخاب كنيد
- اندازه قد : 1.70
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : مشکی
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : تنها / هرگز نمیخوام ازدواج کنم
- وضعیت بچه : نمیخواهم
- وضعیت سواد : سیکل
- نوع رشته : علوم تجربی
- درآمد : عالی
- شغل : دآنش آمـــوز
- وضعیت کار : بیکار
- دین : انتخاب كنيد
- مذهب : انتخاب كنيد
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : فراری
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من :
مــن ادمــ خــآصي نيستمـــ
امــآ احســـآسي خــآص دارمــ
اهـل دوستـــی نیستمـــ - علایق من :
مــوسيقي
طــوطیمــ
بستنــــي
لواشكــــ
آلوچـــه
شيــطوونــي
گرفتـــن سوتي از ديگــران
نــتــ
عشقمـــ زد بــآزي
خــريد كردن - ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : http://zanjir-eshgh.blogfa.com/
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
- حالت من : انتخاب كنيد
- فریاد من : JanoOnimo KhoOsh gOozaroUn Na nemikOonim MaHa Omro HarOoM
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : انتخاب نشده
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
گاهی وقتش نمیرسد
گاهی از صبر خسته می شوی
گاه منتظری که بیاید
گاهی دلت برای ... قدیمها تنگ میشود
گاهی رابطه ها شکل عوض میکنند
یا در گذشته!! یا در آینده!!
چه فرقی میکند؟!!! بیچاره حالمان که مدام خراب دیروز و فردا میشود
وقتی میگویی دوستت دارم اول روی این جمله فکر کن،
شاید نوری را روشن کنی که خاموش
کردن آن به خاموش کردن او ختم شود...
لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو “شام آخر” دچار مشکل بزرگی شد:
می بایست “نیکی” را به شکل "عیسی” و “بدی” را به شکل “یهودا” ،
یکی از یاران عیسی که هنگام شام تصمیم گرفت به او خیانت کند، تصویر می کرد.
او کار را نیمه تمام رها کرد تا مدلهای آرمانیاش را پیدا کند.
روزی در یک مراسم همسرایی, تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از جوانان همسرا یافت.
جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرحهایی برداشت.
سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقریباً تمام شده بود ؛
اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود.
کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند.
نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شکسته و ژنده پوش مستی را
در جوی آبی یافت. به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند ,
چون دیگر فرصتی بری طرح برداشتن از او نداشت.
گدا را که درست نمی فهمید چه خبر است به کلیسا آوردند،
دستیاران سرپا نگهاش داشتند و
در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی، گناه و خودپرستی
که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداری کرد.
وقتی کارش تمام شد گدا، که دیگر مستی کمی از سرش پریده بود،
چشمهایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید،
و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت: “من این تابلو را قبلاً دیده ام!”
داوینچی شگفت زده پرسید: کی؟! گدا گفت: سه سال قبل،
پیش از آنکه همه چیزم را از دست بدهم.
موقعی که در یک گروه همسرایی آواز می خواندم ,
زندگی پر از رویایی داشتم، هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی بشوم!
“می توان گفت: نیکی و بدی یک چهره دارند ؛
همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند.”
پائولو کوئیلو