در تاریخ تولدت دنیا....
http://www.hamkhone.ir/member/34545/blog/view/169036/
تولد خواهرمه....ممنون میشم سر بزنید
- جنسیت : زن
- سن : 28
- کشور : ایران
- استان : آذربایجان شرقی
- شهر : تبریز
- فرم بدن : لاغر
- اندازه قد : 1.60
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : مشکی
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : انتخاب كنيد
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : انتخاب كنيد
- نوع رشته : علوم تجربی
- درآمد : انتخاب كنيد
- شغل : محصل
- وضعیت کار : انتخاب كنيد
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : انتخاب كنيد
- شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : تنیس
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : امیرتتلو
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : انتخاب نشده
- فریاد من : انتخاب كنيد
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : انتخاب نشده
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : 65099_headd1ba3pgpn1xjs8hya2fbgv8o8zt8bb8e29.jpg
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
در زندگی هرکسی را که دوست بداری از او ضعیفتری
زیرا برای راضی نگه داشتنش حاضری دست به هرکار اشتباهی بزنی
(زنده ياد خسرو شکيبايي- اتوبوس شب)
تا حالا فکر ميکردم جواب يه زنه تنهارو کي ميده ...
حالا فکر ميکنم جواب بچه شو کي ميده....
+5
دختر که باشی
هـــزار بــار هــم کــه بگـویــد :
دوستـــــــــــــــــــــت دارد !
بـازهــم خواهــی پـرســـی :
دوستــــــــــــــــم داری ؟
و تـه دلـــــــــت همیشــه خواهــد لــرزیـد !
دختــر کــه بـاشــی هــرچقــدرهــم کـه زیبــــا بـاشــی
نگــران زیبـــاترهایــی میشــوی
کـه شایــد عاشــقش کنند
هروقت صدایت میکند:
خوشــــ♥ـــــگلم
.. خــدا را شکــر میکنــی کــه درچشمــان او زیبایــی !
دســـــــت خـودت نیسـت
دختــــــــــر کــه بـاشــی
همـــه ی دیوانــــــــگی هــای عالــم را بـــــــــلدی . . .
سوخته ام ، من یک تنهای دل شکسته ام ، خیلی از زندگی خسته ام
امشب دلم گرفته و چشمهانم شب بلندی را در پیش دارند برای باریدن….
امشب دلم گرفته و شب یلدای چشمانم است ، طولانی ترین شب سال که چشمانم تا سحر خیس است….
می بارد و در تنهایی خودش میماند ، نه کسی است که آرام کند دلم را ، نه صدایی است که تکرار کند اسمم را….
دلم گرفته است و امشب شب یلدا ، در این شب بلند چگونه من سر کنم با غمها؟
شب یلدای غمها رسیده ، و این دل سوخته ، نای رفتن ندارم ، حس ماندن هم ندارم ، پس مینشینم همینجا ، پناه میبرم به خدا….
شاید خدا مرا درک کند، درد دل را بفهمد و با من درد دل کند…
و این چشمهای خیس و آسمان تاریک و این هوای آلوده ، این داستان هم از آغاز در سرنوشت من بوده
کسی نیست اینجا تا حتی صدایش کنم ، بگویم تنها هستم و کمی نگاهش کنم ، بگویم از دردهایم برایش ، دلم این نبود سزایش!
سوخته ام ، من یک تنهای دل گرفته ام ، خیلی خسته ام…
چگونه سر کنم در این شب بلند سال با غمها ، چگونه این شب بلند را بگذرانم بی ستاره ها ، بی مهتاب ، هوای دلم هم در این شب یلدا ابریست ، چشمانم بارانیست ، دلم گرفته و درد من تنهاییست!
هر کسی با عشقش است و در این شب بلند ،خندان
من تنها هم میمانم با این تنهایی بی وجدان…
کاش بودی آن کسی که مرا شکستی و رفتی ، کاش بودی تا مثل گذشته این شب یلدا را با هم بگذرانیم ، در آغوش هم ، نه اینک من تنها باشم و دلم شکسته باشد و در آغوش غم….
مرد را به عقلش بِنگر نه به ثروتش!
زن را به وفایش ، نه به جَمالش !
دوست را به محبتش، نه به کلامش!
عاشق را به صبرش ، نه به اِدعایش!
مال را به بَرکتش ، نه به مِقدارش !
خانه رابه آرامشش نه به بزرگيش!
شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش !
سخن را به معنایش ، نه به گوینده اش !
و دل را به پاکیش ، نه به صاحبش!