متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - naazpary

naazpary
گرگ باش که گرگها در کمینند وگرنه عاقبت..........
6076
  • جنسیت : زن
  • سن : 31
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تجریش
  • فرم بدن : هیکل زیبا
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : میخواهم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : معرکه
  • شغل : hichi :)
  • وضعیت کار : دانشجو
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : چپ و اصلاح طلب
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : bad akhlagh

    zood ranj

    meraboon

    zood az koore dar miram

    ehsasati dar bazy mavared

    doosti biroone net be hich vajhe !!!

    kolan pish bini nashode ... !!!!

    va va va.........
  • علایق من : dadashaaaaaaaam
  • ماشین من : citroen 5
  • آدرس وبلاگ : ....
  • غذای مورد علاقه : LAZANIYA :)
  • ورزش مورد علاقه : SHENA ZHIMNASTIK
  • تیم مورد علاقه : PERSPOLIS BARSA :)
  • خواننده مورد علاقه : SAMAN JALILI BEHNAM...
  • فیلم مورد علاقه : SPIDERMAN AMAZING VA ...
  • بازیگر مورد علاقه : SHAHAB HOSEYNI
  • کتاب مورد علاقه : ROMANE...K :)
  • حالت من : ریلکس
  • فریاد من : گرگ باش که گرگها در کمینند وگرنه عاقبت..........
  • اپراتور : تالیا
  • نماد ماه تولد : خرداد
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

9 سال پيش

پای بر سینه ی این راه زدیم

پای کوبان، دست در دست گذر می کردیم

گویی اما ته این راه دراز

دزد شبگیر جنون منتظر است

من و عشق و تو و این راه دراز

همه روز و همه شب

در پی یافتن سایه درختی، آبی

در سکوت غم تنهایی خویش

بین هر ثانیه را

لا به لای سخن و قافیه را می گشتیم

در غم عشق تو مردم اما

این صدای ضربان و تپش قلب ره عشق هنوز

از قدمهای بلند من و توست

دل من با دل تو...

9 سال پيش

بغضی که مانده در دل من وا نمی‌شود

حتی برای گریه مهیا نمی‌شود

بعد از تو جز صراحت این درد آشنا

چیزی نصیب این من تنها نمی‌شود

آدم بهانه بود برای هبوط عشق

اینجا کسی برا تو حوا نمی‌شود

دارم به انتهای خودم می‌رسم ببین

شوری شبیه باد تو برپا نمی‌شود

از من مخواه تا غزلی دست و پا کنم

احساس من درون غزل جا نمی‌شود


9 سال پيش

سلام