Alonegirl :
اون ک الان دستش تو دست شماست:
هیچی فقط ۳ دیقه پیش دستش تو دماغش بود من دیدم...
خواستم در جریان باشی
هیچی فقط ۳ دیقه پیش دستش تو دماغش بود من دیدم...
خواستم در جریان باشی
داشتم برای امتحان دانشگاه ، تو خونه تقلب مینوشتم ، خواهرم به مامانم به شوخی گفت : ببین داره چیکار میکنه ؟؟ تقلب مینویسه ...!!!!
.
.
.
.
مامانم موند چی بگه ، اومد تقلبو پاره کردو گفت : ما تو این خونه نماز میخونیم......!