- جنسیت : مرد
- سن : 47
- کشور : ایران
- استان : تهران
- شهر : تهران
- فرم بدن : انتخاب كنيد
- اندازه قد : 1.70
- رنگ مو : انتخاب كنيد
- رنگ چشم : انتخاب كنيد
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : انتخاب كنيد
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
- وضعیت بچه : انتخاب كنيد
- وضعیت سواد : انتخاب كنيد
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- درآمد : انتخاب كنيد
- شغل : انتخاب كنيد
- وضعیت کار : انتخاب كنيد
- دین : انتخاب كنيد
- مذهب : انتخاب كنيد
- دید سیاسی : انتخاب كنيد
- خدمت : انتخاب كنيد
- شوخ طبعی : انتخاب كنيد
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : انتخاب نشده
- فریاد من : انتخاب كنيد
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : انتخاب نشده
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
من یک فریب خورده ام !
درکل ملت فریب خوردن :
روزی فریب خوردم که امام گفت : اگر از این مملکت ، فقط اداره اوقاف را شاه به ما بدهد فقرا را غنی میکنیم ، اینطور نیست که مثل الان لوطی خور بشود.
روزی فریب خوردم که زنان کره ای و فیلیپنی در خانه های ما برای کار و کلفَتی از هم سبقت میگرفتند...
و من صدای تهیج کننده شریعتی را به ذهنم راه دادم.
روزی فریب خوردم که گفتند : هویدا همجنس باز است!
و من نرخ ثابت دلار هفت تومانی را نمی فهمیدم.
روزی فریب خوردم ، که قرار شد دلخوش به آب و برق مجانی باشم ،
در پی آبادانی آخرت ، باید میزدم زیر میز اقتصاد دنیا.
روزی فریب خوردم که خیال کردم راه قدس از کربلا میگذرد ،
هر چه به آنروز فکر میکنم نمیفهمم به من چه مربوط بود که راه قدس از کجاها می گذرد!
من روزی فریب خوردم که برای لبخند سید خندان به خیابان رفتم و کتک خوردم ، از ترس ناطق ، پناهنده خاتمی شدم!
من روزی فریب خوردم که ۴۵۰۰۰ تومان رشوه گرفتم تا چشمم را روی دکل دزدیده شده ببندم.
روزی فریب خوردم که عدالت اجتماعی را در تقسیم پول بین مردم پنداشتم.
روزی فریب خوردم که فکر کردم قطعنامه ها کاغذ پاره اند.
روزی فریب خوردم که گمان کردم یک روحانی هم میتواند تدبیر کند و امیدوار شدم .
من فریب اخبار جعلی و نمایشی رسانه ملی رو میخورم .
من مدام فریب می خورم .
اینکه خودیه و از خودشونه اینطور اعتراف میکنه ،
و اما حال و روز ما ملت همیشه الکی در صحنه ...
کُلفَت کره ای رفت و کشورش جزء ده قدرت برتر اقتصادی جهان شد ولی من را برای فَعلگی و کارگری هم به کشورش راه نمی دهند!
کپَر های دوبی جمع شدند از دل کویر و خاک ،
و بجایش آسمانخراش ها برآمدند .
و شهر های من به زیر گرد و غبار مدفون شدند!
خاوری ها پول روی پول و مُهر روی پیشانی میگذاشتند ،
ودلار ۵۰ هزار تومان شد!
درآمد اداره اوقاف پول خُرد ته ِجیب شون و سیر هم نمیشوند.
وقتی به قول احمدی نژاد لولو داشت ممه را می بُرد برای ما تاریخ هولوکاست ، تیتر یک مملکت شده بود .
و امروز اسرائیل ، پول ما را در سوریه دود میکند و هیچ سرداری ، هولوکاست که هیچ ، اصلا نفس نمی کشد!
روحانی کلید ساز 'تدبیر' می کند که رهبر شود ،
'امید' دارد با کدخدا ببندد .
و من ها جان می کَنند ،
در
بی برقی
بی آبی
هوای آلوده
پارازیت
مواد غذایی تراریخته
داروهای چینی و هندی
گوهرافشانیهای علم الهدی و جنتی و خاتمی و هزار مسئول دیگه ،
سلطان سکه و جمشید بسم اللّه ،
سلطان واردات خودرو ،
پوتین و ترامپ ،
علی بابا و چهل دزد بغداد !
آری.....
من یک فریب خورده ی غارت شده ام!
امروز نه رضا خانی نه محمد رضا شاه و نه امیر عباس هویدایی هست
نه خمینی
نه رفسنجانی
نه شریعتی و نه .....
حتی سروش هم متواری شده!
فردا نه جنتی می ماند ،
نه خاتمی
و نه ....
فرزندان ما میمانند و فقر و سرخوردگی و تأسف از پدری فریب خورده و دم نزده و هزار راهی که نرفته.
لعنت بر من فریب خورده.
نقل است از شخصی پرسیدند: کدام خصلت در آدمی نافعتراست ؟
گفت: عقلی وافر.
گفتند: اگر نبود؟
گفت: حسن ادب.
گفتند: اگر نبود.
گفت: برادری مشفق که با او مشورتی کند.
گفتند: اگر نبود؟
گفت: خاموشی دائم.
گفتند: اگر نبود؟
گفت: مرگ در حال.
تذکرةالأولیاء، ذکر بایزید بسطامی
555+
قرنهای متمادی است که زنها هر آنچه دربارهٔ خودشان میدانند از طریق مردها کسب کردهاند و مردها به زنها تلقین کردهاند که زیر دست باشند.
حیات مجسم
مارگریت_دوراس
برای بیشتر ادمها اینروزا هوا، هوایِ مُحِبَّتِ فراوان و فَسادِ بیشرمانه است...
+555
در خیابان های شهر راه می روم و به چهره ها، به حالت مردم، به اندامشان، به حرکات و به نگاه های بی رمقشان می نگرم. هرچه بیشتر نگاه میکنم بیشتر از خودم می پرسم چه بر سر نوع بشر آمده است؟ در واقع به جای نوع بشر همه جا نقاب می بینم: نقاب اندوه، نقاب کینه و بغض و نقاب پریشانی.
گاهی اوقات به نظرم می رسد که طلسمی شوم و خبیث بر سر شهر سایه افکنده است. وقتی همه خوابیده بودند جادوگری قدرتمند لبخند را از روی لبان مردم زدوده و به جای آن اندوه و کدورت بر چهره ها پاشیده است. فقط بغض و کینه، تهاجم و زورگویی برای انسان ها باقی گذاشته است.
حرکت_انسانم_آرزوست (ماتیلدای عزیز)
سوزانا_تامارو
نادیا_معاون
+555
ما را نگاه کن که به آزادی و سفرهای خالی قانعیم، اما آنها همین را هم قبول نمیکنند؛
شاید برای اینکه میدانند در آزادی هیچ سفرهای خالی نمیماند.
نادر ابراهیمی
آتش بدون دود
+555