متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - mohammadreza151515

  • جنسیت : مرد
  • سن : 27
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : انتخاب كنيد
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : اخمو
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

باد

تنهاست

و هرچه را بیشتر میخواهد ،

بیشتر از خود دور میکند ...

و من آن بادم

10 سال پيش

مــجازی
مــجازی هستیم امــا دلــمان مــجازی نیـــــست
میــــــشکنــــــد
حواست به تایــــپ کردنت باشــــــد

___________________________

5+++++

10 سال پيش

مادره خطاب به پسرش: نیوتن رو می شناسی؟
پسره: نه کی هست؟
مادره: اگه به درسات بیشتر توجه می کردی می شناختیش!
پسره: خیلی خب، پارمیدا رو می شناسی؟
مادر: نه !!!
پسره: اگه به شوهرت بیشتر توجه می کردی می شناختیش!

10 سال پيش

صبرت که تمام شد نرو.....................
معرفت تازه از آن لحظه آغاز می شود............................

10 سال پيش

غربت را نباید در الفبای شهر جستجو کرد همین که عزیزت نگاهش را به دیگری

فروخت تو غریبی .+5

10 سال پيش

دیروز آبگوشت داشتیم ، طبق معمول منو و داداشم سر استخون قلم ، دعوامون شد ، ... مامان از تو آشپزخونه داد میزنه : چتونه خونه رو گذاشتید رو سرتون ، مگه شما سگید که برا استخون دعوا میکنید ؟
صد بار گفتم استخونا برا باباتونه ...!!!
من
داداشم

بابام