متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


 گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت

پرسیدند: «چه می کنی؟»

پاسخ داد: «در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم.»

گفتند: «حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد.»

 

گفت: «شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که خداوند می پرسد زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟ پاسخ میدهم: هر آنچه از من بر می آمد!»

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


honeybr3
ارسال پاسخ

بلاگ هات خیلی زیباست
خیلی
سپاس عزیزم