توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
به دست هایم شك نكن
به عاشقانه هایی كه كشیده ام روی پوست تنت
وبه حرفهایی كه
هرازچندگاهی نمیزنم!
من اینجا یك فنجان نیم خورده دارم
یك صندلی كنار بیحوصلگی هایم
و صداهای زندانی كه گاه گاه سر میكشند
از استخوانهایم
ازموهایم...
گفتی ستاره ها حرفهای سركشیده ی ماه اند
و ماهها گذشت.
و سرگردانم.
لبخند میزنم
انگار دوربینهای جهان را كاشته اند در مقابلم
لبخند میزنم و دردی سخت
راه میكشد توی سینه ام
زهر میشود توی این فنجان
سرد میشود نیامدنت!!
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !