توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
دیروز شیطان را دیدم، در حوالی میدان بساطش را پهن كرده بود؛ فریب میفروخت، مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو میكردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند، توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص، دروغ و خیانت، جاهطلبی و ... هر كس چیزی میخرید و در ازایش چیزی میداد. بعضیها تكهای از قلبشان را میدادند و بعضی پارهای از روحشان را، بعضیها ایمانشان را میدادند و بعضی آزادگیشان را ... و شیطان میخندید
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !