متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

دیوار کاربران


gisha
gisha
۱۳۹۵/۰۳/۰۹

سلام داداش من یک اکانت دیگه ساختم هردوتاش مال خودمه gisha2

shabgardetanha
shabgardetanha
۱۳۹۴/۰۹/۰۳

باور آدمهای ساده را خراب نکن

آدمهای ساده با تو تا ته خط می آیند

و اگر بی معرفتی ببینند قهر نمی کنند ، میمیرند

مرگ پروانه ها را آیا دیده ای ؟ پروانه ها با یک تلنگر می میرند !

دلت شاد شبت خوش

shabgarde.tanha

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۰۸/۱۸

تو چه می دانی
اندوه مرا وقتی به چیری
دلبسته نباشی!

به زودی پاییز را
تشییع خواهند کرد
هزاران برگ ...

چشم سفیدیِ زمستان
بالاخره کار خودش را خواهد کرد
دفتر شاه بیت فصل ها
در شبی طولانی
بسته خواهد شد

Mahdiye16
Mahdiye16
۱۳۹۴/۰۷/۱۶

پسره توی پروفایلش نوشته بود.
نون و پنیرو کیوی دختر نیاد تو پی وی

رفتم تو پی ویش براش نوشتم:

نمك بریز رو شلغم اعتماد بنفست تو حلقم..
هیچی دیگه الان چند ماهه ولم نمیکنه ميگه عاشق شيرين زبونيم شده
.
.
.
.
بنظرتون بگم غلط کردم ولم میکنه..؟؟؟؟

(:
(:
۱۳۹۴/۰۶/۰۴

بر روی رضا شمس امامت صلوات

بر شافع ما روز قیامت صلوات

در شام ولادتش که شادند همه

بفرست بر این روح کرامت صلوات

میلاد امام رضا{ع} مبارک باد

+++++

808atanaz
808atanaz
۱۳۹۴/۰۵/۱۵

http://www.hamkhone.ir/member/25690/blog/view/222618/

ـــــــــــــــــــــــــــــ هایملیخ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۵/۱۰

دیالوگ... نازلی (هدیه تهرانی) : قصه ها ناتموم نمیمونن؛ اونقدر تکرار میشن که بالاخره یه جایی تو ذهن آدما تموم شن!

شاید یه وقت دیگه...

شاید یه جای دیگه... پل چوبی.مهدی کرم

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۵/۰۹

روی آن شیشه ی تب دار ، تو را ” هــــــا ” کردم
اسم زیبای تو را ، با نفسم جــــــــا کردم

شیشه بدجور دلـــــش ، ابــــری و بـــارانی شد
شیشه را یک شبه ، تـبـدیــل به دریـا کــــردم

عرقی سرد به پیشانی آن شیشه نشست
تا به امید ورود تو ، دهان وا کردم

در هوای نفسم ، گم شده بودی ای عشق
با سرانگشت، تو را گشتم و پیدا کردم

با سرانگشت کشیدم به دلش عکس تو را
و رخت را گــل من ، سیــر تمــاشــا کردم …!

باز با بازدمی ، اسم تو بر شیشه نشست
من دمم را به امید تو ، مسیحا کردم

آن قدر آه کشیدم که تو این شعر شدی
جای هر واژه، نفس پشت نفس جا کردم

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۵/۰۹

مانده از هر جمع و از هرجاشدم!/دیدی ای دل!عاقبت تنها شدم!/آبرویم رفت رازم فاش شد!/عاقبت این مشت بسته واشد!/روزهایم خاکی و خاکستریست!/کوچه گردی بی سروبی پا شدم!/ گفته بودم: میروم دریا شوم!/چاه آبی خشک در صحرا شدم!/گم شدم.زخمی شدم.بی کس شدم.!/ این شدنها سخت بوداما شدم...........

masih11
masih11
۱۳۹۴/۰۵/۰۸

وقتــی سکوت خــدا را در برابر راز ُ نیــازت دیدی

نگــو خـدا با مــن قهر است...

او به تمـام کـائنات فرمــان سکوت داده

تــا حرف دلـــت را بشـــنود...

پس حرف دلــت را به او بگــو...