متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - majid6262

  • جنسیت : مرد
  • سن : 42
  • کشور : ایران
  • استان : تهران
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : نمیکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : دیپلم
  • نوع رشته : علوم انسانی
  • درآمد : متوسط
  • شغل : کشاورز
  • وضعیت کار : پاره وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : عاشق کشاورزی ام وپرورش حیوانات هم اکنون هم 150 تا کندو زنبور عسل دارم که هم کارم شده و هم تفریحم دوست دارم دوستی پیدا کنم که اون هم عاشق کشاورزی و حیوانات باشه باور کنید دنیای قشنگیه خواهش میکنم امتحان کنید
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : فریدون اسرای
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

8 سال پيش

فراموشی!

فکر نکن من سنگ شوم

خاکی تر از آنم که

آلوده ی دست ننگین این رنگ شوم

بها ر رفت وبهار ها آمد

سبز وقرمز وزرد وسفید

من رنگ نمی بازم

حتی اگر زیر شلاق زمانه کبود شوم

آبی تر از آنم

که با آسمان هم رنگ شوم

یا که در دریا غرق شوم

فراموشی!

این وصله های سیاه وسفید به ما نمی چسبد

حتی اگر به یادش

خانه ام خراب شود

خانه!

خانه ای نیست ازان این دل

خانه ام ازان کسی است،که به یادش خانه خراب شدم

فراموشی!

لحظه ها را یک یک به تپش قلبم گره می زنم

تا یادم نرود

که بی یاد تو نفس زدن از یادم برود

8 سال پيش

اینروزها هوای دلم بارانیست،شعرکف دستانم غلت میزند

چهره ها انقدر غریب به نظر میرسند،انگارسالهاست از دیارخود دور افتاده ام

نه اینکه همین دیروز بود دست تقدیر مرا بدین سو کشاند،

یاد ان ایام به خیر که برای گذر ایام بازی بهانه خوبی بود

حالا که خود چه بازیچه ای شده ایم،

انقدر در خودمان گم شده ایم که فراموشمان میشودکس دیگری هم در این نزدیکی است.

ای کاش بهانه همین بود،

عشق،

اما این فقط انکار یک درد مشترک است،

باید به التماس دنیا پایان داد،حتی باگذشت از عشق هم میتوان عشق ورزید،

شکست بوسه بر پیروزی است! اگر بخواهیم.....

8 سال پيش

این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست
هر کجا می نگرم رنگ رخش جلوه گر است
هر کجا می گذرم جلوه مستانه اوست
هر کسی میل سوی کرببلایش دارد
من چه دانم که چه سریست به در خانه اوست
(یاصاحب الزمان آجرک الله)اربعین حسینی بر شما وعاشقان حسین تسلیت...

8 سال پيش

کاروان می آید از شهر دمشق

برسرِ خاکِ شهِ سلطان عشق

کاروان با خود رباب آورده است

بهر اصغر شیر وآب آورده است

کاروان آمد ولی اکبرنداشت

ام لیلا شبه پیغمبر نداشت

کاروان آمد ولی شاهی نبود

بربنی هاشم دگر ماهی نبود ...

اربعین حسینی برساحت مقدس آقا اباصالح المهدی (عجل الله تعالی فرجه ) وشیعیانشان تسلیت باد.

8 سال پيش

یک اربعین گذشته و زینب رسیده است

بالای تربتی که خودش آرمیده است

یا ایها الغریب سلام ای برادرم

ای یوسفی که گرگ پیرهنت را دریده است

ازشهر شامِ کینه، رسیده مسافرت

پس حق بده که چنین داغدیده است

احساس میکنم که مادرم اینجا نشسته است

در کربلا نسیم مدینه وزیده است

بر نیزه بودی و به سرم بود سایه ات

با این حساب کسی زینبت را ندیده است

این گل بنفشه های تن و چهره ی کبود

دارد گواه ، زینبتان داغدیده است

توطعم خیزران و سنگ ها و خواهرت

طعم فراق و غربت و غم را چشیده است

آبی به کف گرفته و رو سوی علقمه

با آه می رود سکینه و خجلت کشیده است

این دختر شماست که خواستند کنیزیش ....

لکنت گرفته است و صدایش بریده است

نیزه نشین شد حضرت سقا و اهلبیت

زخم زبان زهر کس و ناکس شنیده است

8 سال پيش

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد
که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . .