http://www.hamkhone.ir/member/2796/blog/view/152861/
ممنون میشم بهم رای بدین...
مسابقه بهترین بلاگ ماه...سرخوردگی
+5
- جنسیت : زن
- سن : 34
- کشور : ایران
- استان : انتخاب كنيد
- شهر : مشهد
- فرم بدن : متوسط
- اندازه قد : 1.80
- رنگ مو : قهوه ای تیره
- رنگ چشم : قهوه ای
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : انتخاب كنيد
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : انتخاب كنيد
- وضعیت سواد : کارشناسی
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- درآمد : طبقه پایین جامعه
- شغل : بیکار
- وضعیت کار : بیکار
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : انتخاب كنيد
- خدمت : رفتم
- شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
- درباره من : با نامردا و بیمعرفتا کاری ندارم
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : شنا
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : انتخاب نشده
- فریاد من : انسانیت
- اپراتور : همراه اول
- نماد ماه تولد : فروردین
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : 29471_headstp64mqak7s5ehuh92sq2ogpgtjyrr89aq.jpg
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
درختان به من آموختند:
که پایبندی هرکس
به اندازه ی ریشه های اوست....
به هر درختی نمی توان تکیه کرد!!
اا
ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻧﺬﺭﯼ ﭘﺨﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﯾﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﺩﺭ، ﻧﺬﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﯽ ﻣﻨﻢ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﮑﺮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﯾﻪ ﺣﺎﺟﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺸﺎﺵ ﮔﺮﺩ ﺷﺪ ﺩﺍﺵ ﺍﺯ ﺣلﻗﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺰﺩ ﮔﻔﺖ: ﺧﻮﺏ ﭼﯿﻪ؟ ﻣﻨﻢ ﯾﮑﻢ مکث ﮐﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺘﻢ: ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻈﻠﻮﻡ غزه!
نمیدونم چرا درو محکم بست و خدافظیم نکرد. فکر کنم اسراییلی بود!
+5
10 سال پيش danial1366
فقط باش ..
همین که هستی کافیست..
دورازمن..
بدون من..
چه فرقی میکند؟؟؟
گل میخری خوب است!!!
برای من نیست!؟
نباشد!!!
همین که رختمان زیریک افتاب خشک میشودکافیست..
دلخوشم به این حماقت شیرین
گفتم خدایا از همه دلگیرم.
گفت:حتی من؟!
گفتم خدایا چقدر دوری؟!
گفت:تو یا من؟
گفتم خدایا تنهاترینم!
گفت:پس من؟!
گفتم خدایا کمک خواستم!
گفت:از غیر من؟!
گفتم خدایا دوستت دارم!
گفت:بیش از من؟!
عطش کهنه ی من باز به آبی نرسید
داد این مردم خسته به جوابی نرسید
همه جا شکل گناه است در آیینه ی روز
باور ساده ام حتی به سرابی نرسید
داغ ها پشت سر هم ، رو به تقدیر زمان
دل بسوزاند و بجز فکر خرابی نرسید
آه… از این همه تکرار، دلم مرد چرا
زین همه زیستنم لحظه ی نابی نرسید.