نمکدان را که پُر میکنی
توجهی به ریختن نمکها نداری ...
اما زعفران را که میسابی به دانه دانه اش توجه میکنی
حال آنکه بدونِ نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست،
ولی بدون زعفران ماهها و سالها میتوان آشپزی کرد و غذا خورد.
مراقب نمک های زندگیتان باشید...
ساده و بی ریا و همیشه دم دستتان هستند.
ولی روزی اگر نباشند
وای بر سفره زندگی...!
- جنسیت : زن
- سن : 27
- کشور : ایران
- استان : همدان
- شهر : ملایر
- فرم بدن : انتخاب كنيد
- اندازه قد : انتخاب كنيد
- رنگ مو : انتخاب كنيد
- رنگ چشم : انتخاب كنيد
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : انتخاب كنيد
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : تنها / هرگز نمیخوام ازدواج کنم
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : سیکل
- نوع رشته : انتخاب كنيد
- درآمد : انتخاب كنيد
- شغل : بیکار
- وضعیت کار : انتخاب كنيد
- دین : انتخاب كنيد
- مذهب : انتخاب كنيد
- دید سیاسی : انتخاب كنيد
- خدمت : انتخاب كنيد
- شوخ طبعی : انتخاب كنيد
- درباره من : انتخاب كنيد
- علایق من : انتخاب كنيد
- ماشین من : انتخاب كنيد
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
- ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
- تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
- فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
- بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
- کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
- حالت من : انتخاب نشده
- فریاد من : انتخاب كنيد
- اپراتور : انتخاب نشده
- نماد ماه تولد : فروردین
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
چ دعای کنــــــــــــــــم بهتر از اینکه
خــــــــــــــــــــــــــدا
پنجره باز اتاقت باشد
Bozqurd
خداوندا
حال که منت نهادی و در بامدادی دگر بیدارم ساختی و جانم دادی
تا ببینم
بشنوم
بگویم و بدانم
باز منت گذار و یاریم ده تا ببینم تمام آنچه را زیبا آفریدی
بشنوم فریاد سکوت بی پناهان را
بر زبان برانم آنچه تو را خشنود می سازد و درک کنم رازهای آفرینش بی بدیلت را
خدایا …
برای خوب شدن و خوب ماندن اراده کرده ام
اما اگر دستگیرم نباشی بال پرواز نخواهم داشت
پس یاریم ده تا همانی باشم که از خلقتم بر خود ببالی
Bozqurd
نسل بعد از نسل بعد از من سلام
نسل شوت نخبه و لمپن ! سلام
بشنو از من چون حکایت میکنم
درد دانشجو روایت میکنم
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم فرق خر را با الاغ
هر کسی از ظن خود شد یار من
کرد کاه و یونجه اش را بار من
سر من از ناله ی من دور نیشت
گرچه اصلا سور و ساتم جور نیست
(ع-ا)
ما گشته ایم،نیست،تو هم جستجو نکن
آن روزها گذشت،دگر آرزو مکن
دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن!
راز من است غنچه ی لبهای سرخ تو
راز مرا برای کسی باز گو مکن!
دیدار ما تصور یک بی نهایت است
با یکدگر دو آینه را رو به رو مکن!