متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - Farima_72

  • جنسیت : زن
  • سن : 30
  • کشور : ایران
  • استان : گیلان
  • شهر : رشت
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : کارشناسی ارشد
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : دانشجو
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : مهربون
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : آذر
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

7 سال پيش

حسِ مدادِ سفیدیُ دارم کِ بینِ بیستُ چهارتارنگ همیشع بی استفادع میمونع...

♡*.*

+5

7 سال پيش

حسِ مدادِ سفیدیُ دارم کِ بینِ بیستُ چهارتارنگ همیشع بی استفادع میمونع...

♡*.*

+5

7 سال پيش

از حکایات خانمی از گروه بغلی .من و همسرم با هم بگو مگو کردیم؛ از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت از اتاق خارج شدم.لباسم را از پشت گرفت و مانع خروجم شد

در حالیکه من اندوهگین و ناراحت بودم گفتم؛ از من دور شو؛ بخدا نمیخام حرفاتو گوش بدم؛ قصد نکن منو راضی کنی بمونم؛ من خیلی از دستت ناراحتم..
مایل نیستم صداتو بشنوم حتی یک کلمه پس خواهش میکنم ولم کن
و هنگامیکه سرم را به عقب برگرداندم دیدم پیراهنم به دستگیره درب گیر کرده و شوهرم در مکان خودش نشسته و از خنده روده بر شده..!

7 سال پيش

اینجا، بعضی‌ها زندگی نمی‌کنند، مسابقه ی دو گذاشته‌ اند.

می‌خواهند به هدفی که در افق دوردست است برسند؛ و درحالی که نفسشان به شماره افتاده، می دوند و زیبایی‌های اطراف خود را نمی‌بینند.

آن وقت روزی می‌رسد که پیر و فرسوده هستند و دیگر رسیدن و نرسیدن به هدف، برایشان بی تفاوت است...!

7 سال پيش

...
پرسيد دوست داري زلفان من چه رنگي باشد ؟
مشكي باشد يا طلايي؟
گفتم چه فرق است در رنگ موهايت
مهم اين است كه براي من باشد
مگر فرق است كه من شاعر باشم يا نويسنده؟
مهم اين است كه براي زلف تو نوشته شود يا قافيه داده شود
مهم اين است انقدر از وجود تو و زلفانت بنويسم كه هيچ زاويه اي از احساس دگر جايش را پر نكند
مهم اين است كه زلفت دلم را برده باشد
مهم اين است كه شانه ي دستانم در جاده ي زلفت سماع برقصد
دستانم شومينه ي دستانت باشد
حلقه ي دستانم كمربند امنيت تنت باشد
مهم اين است لبخندي باشد
وقتي مي خندي
از درون ، شراب شيرازي خرده مي شود
دلم مست زلف پريشانت مي شود
كاش مي دانستي ، چه ارتباط تنگاتنگيست ، بين آشفتگي زلفانت و آشفتگي قرمزي درون سينه ام ❤️
وقتي هستي .... :
زمين مست و زمان مست و
جهاني مست شعرم مي شود ❤️
مهم نيست چه رنگ باشي ، مهم اين است براي من باشي ...❤️

7 سال پيش

بیایید با کلام زیبا
در دلهای هم بذر مهربانی
و عشق بیافشانیم.
با محبت فضای قلبهایمان را
عطراگین کنیم
و نیش زبان را
در سیاه چال تاریکی
مدفون گردانیم.