پروفایل کاربر - tanin1362

حکایت آن مرد را شنیده ای که نزد طبیب رفت و از غم بزرگی که در دل داشت گفت ؟

طبیب گفت : به میدان شهر برو ، آنجا دلقکی هست آن قدر می خنداندت تا غمت از یاد برود ، مرد لبخندی زد و گفت من همان دلقکم ..

خدایـا
به دوستانم سلامتی
به قلبشان آرامش
به جمع شان شادی
به خانه هایشان
صفا و صمیمیت ،
به مشکلاتشان را حل
و به زندگی شان برکت
عطـا کـن

از زندگى خود چه مى‌خواهید؟

آیا باور دارید که مى‌توانید فعالیت کنید و به خواسته‌هاى خود برسید یا در کنارى مى‌ایستید و شاهد موفقیت دیگران مى‌شوید و احساس شکست مى‌کنید؟

ببینید ، چه چیزى در دیگران وجود دارد که به آن غبطه مى‌خورید. اینطورى خواست واقعى خود را پیدا مى‌کنید. باید بدانید که احساس حسادتِ سازنده، مى‌تواند شما را در رسیدن به تمایلات نهفته یارى کند.

شبکه ارتباطى خود را گسترش دهید و با دنیاى خارج ارتباط برقرار کنید. از خانه بیرون بروید و کسانى را که مى‌توانند به شما کمک کنند پیدا کنید. جلو چشم دیگران باشید و شناخته شوید. خجالت نکشید.

انعطاف‌پذیر باشید. اگر مجبور شدید، نقشه‌هاى زندگى خود را عوض کنید، اما هدف اصلى خود را رها نکنید.

دائم به خود بگوئید: ”من برنده‌ام“.