انگشتانت را ...
به من قرض بده
برای شمردن لحظه های نبودنت
کم آورده ام!...
- جنسیت : زن
- سن : 34
- کشور : Germany
- استان : انتخاب كنيد
- شهر : همدان
- فرم بدن : هیکل ورزشی
- اندازه قد : 1.70
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : مشکی
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : دارم
- وضعیت سواد : کارشناسی
- نوع رشته : علوم ریاضی
- درآمد : معرکه
- شغل : انتخاب كنيد
- وضعیت کار : بیکار
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : راست و اصول گرا
- خدمت : فراری
- شوخ طبعی : بی احساس
- درباره من :
کلا شوخم ولی کم میخندم گریه نمیکنم دانشجو ام. خوش گذرونم از دوستی بیرون سایت خوشم نمیاد
اینجام بخاطر دوستام فقط
دوست دارم دنبال دوست جدید نیستم
کلا حوصله ندارم - علایق من :
من عاشق بولینگم امکان نداره ببازم
از کتابای ترسناک خوشم میاد
عاشق احضار روح وجن گیری ام
نمیترسم
خدارو خیلی دوستدارم - ماشین من : پراید هاچ بک
- آدرس وبلاگ : چی چی ؟؟؟؟؟؟
- غذای مورد علاقه : پیتزا ایتالیایی
- ورزش مورد علاقه : شطرنج
- تیم مورد علاقه : چلسی
- خواننده مورد علاقه : بک استریت بویز
- فیلم مورد علاقه : حلقه
- بازیگر مورد علاقه : جانی دپ
- کتاب مورد علاقه : عجایب
- حالت من : عصبانی
- فریاد من : وکیلشم!خودش میدونه با کی ام!
- اپراتور : همراه اول
- نماد ماه تولد : دی
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : 26219_head31n3ueg2yhv1jjxjz4e8ad62avjpg7n9x1.jpg
- آهنگ پروفایل : بمیر
نشد به مهربانی ات شک کنم
نشد رسما برایت بمیرم
نشد دل آزرده شوی
از غروب ستاره ای دور و
تقصیر ها را من به گردن بگیرم
نشد در سایه ات پناه بگیرم از این همه سرما
نشد از این همه شب
خاطره ای بسازیم
بی خیال آرزوی صبح فردا
نشد...
سلام هایی که بوی خداحافظی میدهند …
بودن هایی که هیچکدام خوشحال کننده نیستند …
و رفتن هایی که امید بازگشتی به آنها نداری …
همه اینها را که جمع میکنی به یک کلمه میرسی :
تنهایی !
بلاگ جدیدم:http://www.hamkhone.ir/member/22421/blog/view/86129/
ممنون میشم یک سری بزنید
حرف های زیادی داری
سکوت علامت چیست
نمی دانم علامت رضایت است
یا همان جواب ابلهان خاموشی است
معنی جدیدی به سکوت داده ای
سکوتت را می فهمم
یعنی انتظار
دیروز باباماومد اتاقم در زد گفت : اجازه هست بیام تو ؟
منم گفتم نه الان وقت ندارم..
آره دیگه خونه ما اینجوریاس
.
.
فقط یکم شکستگی پاهام اذیتم میکنه ولی تمام کبودیام خوب شده …
تازه دکتر گفته هفته دیگه گچ دست و پامم باز میکنه
******************************************************
بلاگ جدیدم : http://www.hamkhone.ir/member/1602/blog/view/83271/