متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - sahar_ie

  • جنسیت : زن
  • سن : 33
  • کشور : ایران
  • استان : اصفهان
  • شهر : اصفهان
  • فرم بدن : لاغر
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : نمیکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : خوب
  • شغل : کارمند شهرداری
  • وضعیت کار : پاره وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : میانه رو
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : شیطون و شوخ
  • علایق من : نوازندگی
  • ماشین من : پراید
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : زرشک پلو
  • ورزش مورد علاقه : شنا
  • تیم مورد علاقه : بارسلونا
  • خواننده مورد علاقه : مهستی
  • فیلم مورد علاقه : تایتانیک
  • بازیگر مورد علاقه : شهاب حسینی
  • کتاب مورد علاقه : کتابای روانشناسی
  • حالت من : کنجکاو
  • فریاد من : تا کی دروغ.........
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : بهمن
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 43870_head3nfmpbfj6r95kv4q818g9j8dzefrf8s8mz.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

بعضی نوشته ها بوی بادام تلخ میدن٬

بوی عاشقانه های سالهای وبا

بوی انتظارهای بی پایان و پوچی های همیشه سرشار !

بعضی نوشته ها بوی تلخی گم کردن میدن٬

تلخی گم کردن من های نیمه پنهان

بعضی نوشته ها بوی خوب گلابدون های نیمه شکسته و

شمع های نیمه سوخته امام زاده ها رو میدن

بوی خوب زن های چادر گل گلی میدن،

بوی خوب نذر و نیازهاشون

بوی خوب همدلی ها و نگاه های معصومانه شون... بوی مذهب نمیدن!

بوی خلوص دل میدن... بوی برهنگی ها ...

بعضی نوشته ها همیشه بوی بادام تلخ میدن

و برخی بوی شکستن شاخه های کوچک فندق*

شاخه هایی که در میان ماست٬

میان هر ضجه باران و هر زنگ کلیسایی متروک

میان قلب های پاره پاره ...

10 سال پيش

گذشت زمان به ما خواهد اموخت که برای ان کس که دوستش داریم.جایگزینی نیست........

10 سال پيش

هرچند که من گناهکارم یا رب
بر رحمت تو امیدوارم یا رب
بر وسعت عفوت چه نگاه اندازم
بر کرده خود نظر ندارم یا رب
(ماه عشق، ماه صفا، ماه نور و ماه نزول برکت تمام شد، خدایا ما را دریاب)

10 سال پيش

سیگار من

در اضطراب تو می سوزد

وقتی جهان

میان آشفتگی گاه‌هایمان می نشیند

چایی بریز هم قطار!

تا بار ببندیم و

در شیرینی خواب چشم های تو

فراموش دنیا شویم

فردا صبح

کنار سفره نان و پنیرمان

لبخند ترا می نوشیم

تا خورشید مهربان تر سلام کند.

10 سال پيش

شاعر از کوچه مهتاب گذر کرد لیک شعری نسرود نه که معشوق نداشت، نه که سرگشته نبود، سالها بود دگر کوچه مهتاب خیابان شده بود.

10 سال پيش

کسی چه می داند

من امروز چند بار فرو ریختم

چند بار دلتنگ شدم

از دیدن کسی که

فقط پیراهنش شبیه تو بود!

گاهی اوقات حسرت تکرار یک لحظه

دیوانه کننده ترین حس دنیاست!