متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • غرور

  • گاه لازم است ... دور شوم!با همه غرورتا نگاهتمردانگی ام را زیر سوال نبردای کاش میدانستیبه پشتوانه ی عصا ایستاده ام ...تمام بارم بر دوش ادعاست!
  • بخواب

  • بخواب آرام ای عشقم که من بیدار بیدارمفراقت تا سحر هر دم کند بیمار بیمارمبخواب آرام جان من کنارت بودم و هستمبخواب آرام من امشب چو هر شب سخت هوشیارمتمام هستی ام خوابی ، برایت شعر می گویمبخواب آرام تا فردا که من مشتاق دیدارممیان سینه ام بغضی دل من گریه می خواهدز ترس بودن بی تو ، ز فکرش نیز بیزارمدلم تنگ است می دانی که بی تو هیچ و تنهایمنگر بر تلخی ام بی تو به این روز و شب تارمچه میشد گر سحر میشد دلم …
  • ساحل

  • در ساحل ماسه ای زندگی ، با خدا راه می رفتم با هم در مورد خوشی ها و سختی های زندگی حرف می زدیم ، به پشت سرم نگاه کردم و دیدم در جاهایی که از خوشی ها حرف می زدیم دو جای پا و در جاهایی که در مورد سختی ها حرف میزدیم یک جای پا بود . به خدا گفتم : خدایا در سختی ها با من نبودی ؟ خدا بهم گفت : ان یک جای پایی که در سختی ها دیدی جای پای تو نیست بلکه جای پای من است که تو را بر دوش داشتم .…
  • جاده

  • ز عذاب جاده خستهنرسیده و رسیدهآهی از سر رسیدننکشیده و کشیدهغم سرگردونیاموبا تو صادقانه گفتماسمی که اسم شبم بودبا تو عاشقانه گفتمبا تنم زخمی اگه بودبی رمق بود اگه پاهامتازه تازه با تو گفتماگه کهنه بود درداممن سرگردون سادهتو رو صادق میدونستماین برام شكسته اماتو رو عاشق میدونستمتو تموم طول جادهكه افق برابرم بودشوق تو راه توشه ی مناسم تو همسفرم بودمن دل شیشه ای هر جاهر شكستن كه شكستمزیر كوه بار غصههر …
  • خاک

  • خاک شد هرکه بر این خاک زیستخاک چه داند که در این خاک کیستسر انجام که باید در این خاک رفتخوشا انکه پاک امد و پاک رفت