دیوار کاربران


ahmad1377
ahmad1377
۱۳۹۴/۰۶/۲۴

خدا در دستی است که به یاری میگیری
در قلبی که شاد میکنی
درلبخندی که به لب می نشانی
خدا با من است، خدا با توست… خدایمان را آشکار کنیم

ahmad1377
ahmad1377
۱۳۹۴/۰۶/۲۴

من خدا را دارم
کوله بارم بر دوش
سفری می باید
سفری تا ته تنهایی محض
هر کجا لرزیدم
هر کجا ترسیدم
فقط و فقط گفتم
“من خدا را دارم”

ahmad1377
ahmad1377
۱۳۹۴/۰۶/۲۴

°•°

لبخندی که در چهره ام می بینی معنایش
این نیست که زندگی ام بی نقص است،
بلکه قدردان داشته هایم هستم
و از خــــدا بخاطر نعمتهایش
سپاسگذارم

eli20
eli20
۱۳۹۴/۰۶/۲۴

لجهِ شیرازی خوبو ))))))

دوبله یک فیلم ترسناک :

الیزابت : کریس کجویی؟؟ ذلیل بیشی ،منه تَنُو ول کردی رفتی. من میترسم اینجُو

استیو: عامو فیوزو پرید.خوب بدبخت رفته تو انباری برقوره وصل کنه. نترس من اینجو هسسم.

الیزابت : قیومت تو سرش. استیوکاکو توحالو پُش سَر منی؟

استیو : می دیوونه شدی؟ من همینجُو تِمَرگیدم، تکونم نمخورم.

الیزابت : ووی سرعلی ، مشغول ضمه ی ولوم نکونیا .

کریس : چه خبره شلوغش کردین. الیزابت أقد مسخره بازی در نیار.

الیزابت: ور نزن. برقو چیتو شد.

استیو: ها می فیوزوره عوض نکردی ، پس چیتو شد؟

کریس: نه آمو، فیوزو هیچیش نبود. گمونوم ای دراکولاها دوباره را افتادن . دیشب سبزیفروشوره کشتن همیجوری.

الیزابت: ووی پنا به خدا. می چن تو هسسن؟

استیو: چی چی میگی کریس کاکو اَی بُوخُوی اذابُم بیدی کلامون میره تو کُلُی هما.

کریس : جونه استیو ای بخام دروغ بگم.

(صدای جیغ الیزابت )

وُی توبه، ای چه جونوریه.... کمک ...


fghat22
fghat22
۱۳۹۴/۰۶/۲۴

مژده برای اونایی که یه دختریو میخوان ولی پدر دختره کمی سخت گیره.
خب با پشمک حاج عبدا... همه چی حل میشه و پدرزن تمام سخت گیری هاش یادش میره.
.
.
.
.
واقعا ملتو اسکل کردن.
داریم به کجا میریم؟ ؟؟ ؟؟؟ ؟؟؟؟

MISS_TINA
MISS_TINA
۱۳۹۴/۰۶/۲۴

سلام صبحتون بخير وشادي

روزخوبي داشته باشين


shadi1357
shadi1357
۱۳۹۴/۰۶/۲۴

صبح، آغازدیگری است برای دویدن درسنگلاخ های روزگار، در پیچ و خم های تردید.

نمی دانند که زندگی، آتشی همیشه فروزنده است و سرد نمی شود هرگز.

زندگی جریان دارد هنوز در ناودان های بلند، در آب راهه های کوچک.

صبح می آید که زندگی را تقسیم کند در شهر و لبخند را تقدیم کند به لب ها.

صبح می آید و هوای تازه می آورد، اکسیژن پاک می آورد تا آوندهای گرد گرفته نفس بکشند دوباره.

زندگی جریان دارد هنوز.

شب نمی پاید... صبح می آید!
صبح قشنگ تابستونیتون بخیروشادی
+5

AZAD
AZAD
۱۳۹۴/۰۶/۲۴

زلال و بخشنده که باشی و صاف و بی کرانه

هیچ سیم خاردار و دیواری، توانِ تسخیرت را نخواهد داشت.

دلت دریایی باد ...

aryan_
aryan_
۱۳۹۴/۰۶/۲۴


negar2500
negar2500
۱۳۹۴/۰۶/۲۴

اینا گاندی خطاب به همسرش چه زیبا نوشت:



خوبِ من ، هنر در فاصله هاست ؛

زیاد نزدیک به هم می سوزیم،

و زیاد دور از هم ، یخ می زنیم .



تو نباید آنکسی باشی که من میخواهم،

و من نباید آنکسی باشم که تو میخواهی.

کسی که تو از من می خواهی بسازی،

یا کمبودهایت هستند یا آرزوهایت.



من باید بهترین خودم باشم برای تو.



و تو باید بهترین خودت باشی برای من .



خوبِ من ، هنرٍِِ عشق در پیوند تفاوت هاست،

و معجزه اش نادیده گرفتن کمبودها .



زندگی ست دیگر...

همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست؛

همه سازهایش کوک نیست.



باید یاد گرفت با هر سازش رقصید؛

حتی با ناکوک ترین ناکوکش.



اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن؛



حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد؛



به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند.

به این سالها که به سرعت برق گذشتند؛



به جوانی که رفت؛

میانسالی که می رود.



حواست باشد به کوتاهی زندگی،



به زمستانی که رفت؛



بهاری که دارد

تمام می شود کم کم،

آرام آرام.



زندگی به همین آسانی می گذرد.

ابرهای آسمان زندگی

گاهی می بارد و گاهی هم صاف است.

میگذرد، هر جور که باشی

........پس شکر.