توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
پسر جوانی در کتابخانه
- تعداد نظرات : 25
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۱۰/۰۱
- نمايش ها : 495
پسر جوانی در کتابخانه از دختری پرسید:
«مزاحمتان نمی شوم کنار دست شما بنشینم؟»
دختر جوان با صدای بلند گفت:
«نمی خواهم یک شب را با شما بگذرانم تمام دانشجویان در کتابخانه به پسر که بسیار خجالت زده شده بود نگاه کردند.
پس از چند دقیقه دختر به سمت آن پسررفت و در کنار میزش به او گفت:
... «من روانشناسی پژوهش می کنم و میدانم مرد ها به چه چیزی فکر میکنند،گمان کنم شمارا خجالت زده کردم درست است؟»
پسر با صدای خیلی بلند گفت:
«200 دلار برای یک شب!!؟ خیلی زیاد است!!!»
وتمام آنانی که در کتابخانه بودند به دختر نگاهی غیر عادی کردند، پسر به گوش دختر زمزمه کرد:
« من حقوق میخوانم و میدانم چطور شخص بیگناهی را گناهکار جلوه بدهم.»
نظرات دیوار ها
زیبا بود
عااااالی بود ممنون
ممنون
خخخخخخخخخ واقعیت اینطوره دیگه
mamnon kheyli bahal bod
ممنون
ایول
لبخند...
جالب بود...
ممنون
ممنون
tnx
کیوان دیوونه
بعععععله خیلی جالب بود
مرسی
beham miumadan
mersi
عالی بود ممنون
خیلی جالب بود.
ممنون.
جالب بود ممنون دعوت کردید
دمش گرم
خیلی جالب....
ممنون
جالب بود مرسی
خیلی جالب بود ، برای همچین دخترایی باید یه همچین جوابی داد