متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

بلاگ كاربران


  • لطفا راهنمایی کنید

  • سلام خدمت دوستان و کاربران عزیز  میخواستم بدونم چطوری میشه کاربری و حذف کرد؟ من پیام هم به مدیر سایت دادم ولی هنوز کنسل نشده اگه ممکنه راهنمایی کنید ممنون میشم . از اینکه تو این مدت در کنار شما دوستان عزیز بودم و لحظاتی رو در کنار شما دوستان گذروندم بسیار خوشحالم امیدوارم همتون در تمام مراحل زندگیتون موفق و سربلند باشید. …
  • ادمهای خوب

  •   همه آدم‌های خوبِ زندگی "یک طرف" اما آنکه سكوتت را می‌فهمد چیز دیگری‌ است. در زمانه‌ای که شاید حرف‌هایت را کمتر کسی درک کرده باشد، شنیدنِ سکوت از چشمهایت كارِ هركسى نيست. همه آدم‌های خوبِ زندگى همانقدر خوب‌اند و دوست داشتنی اما بعضیها جوری نگاهت را می‌خوانند که خودت انگشت به دهان می‌مانی! ✨ این گروه از آدم ها، معجون های زندگی هستند؛…
  • سادگی

  • همدیگر را یافتن ... هنر نیست ... هنر این است که ... همدیگر را گم نکنیم ....  آدمهای ساده بی هیچ دلیلی دوست داشتنی هستند آدم هایی که خودشان هستند . . .  و نقش بازی نمی کنند ، سادگی ، شیک ترین ژست دنیاست !
  • قرار بود

  • رار بود با سواد شویم... یک عمر صبح زود بیدار شدیم و لباس فرم پوشیدیم. صبحانه خورده و نخورده، خواب و بیدار، خوشحال و ناراحت، با ذوق یا به زور، راه افتادیم به سمت مدرسه... قرار بود با سواد شویم... روی نیمکت نشستیم، صدای حرکت گچ روی تخته ی سبز رنگی که می گفتند سیاه است را شنیدیم، با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر که می خورد مثل پرنده که در قفسش باز می شود از خوشحالی پرواز کردیم... قرار بود با سو…
  • متنفرم

  • گریزانم از این مردم که با من  به ظاهر همدم ویکرنگ هستند ولی در باطن از فرط حقارت به دامانم دو صد پیرایه بستند از این مردم که تا شعرم شنیدند به رویم چون گلی خوشبو شکفتند ولی آن دم که درخلوت نشستند  مرا دیوانه اي بد نام گفتند "فروغ فرخزاد"…
  • ای کاش ...

  • ﭽﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﭘﺪﺭﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ،  ﺗﻤﺎﻡ ﮐﻪ ﺑﺸﻮﻧﺪ ﺑﺮﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺷﺮﻭﻉ  ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ! ﺑﻌﺪﻫﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭘﺪﺭ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﻣﺪﺍﺩ ﺭﻧﮕﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ.  ﺩﻧﯿﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻧﮓ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ  می شوند ﺗﺎ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﻨﺪ... کاﺵ ﺯﻭﺩﺗﺮ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮﺩ،   ﭘﺪﺭ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻫﺎ ﻣﺜﻞ ﻗﻨﺪ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ،  ﭼﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺑﮑﻨﻨﺪ، ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. قدر پدر و ماد…
  • حکایت

  • روزی کلاغی بر درختی نشسته و تمام روز خود را بیکار بود و هیچ کاری نمی کرد..! خرگوشی از آن جا عبور می کرد. از کلاغ پرسید: آیا من هم می توانم مانند تو تمام روز را به بیکاری و استراحت بگذرانم؟ کلاغ حیله گرانه گفت: البتّه که می تونی..!خرگوش کنار درخت نشست و مشغول استراحت شد . ناگهان روباهی از پشت درخت جَست و او را شکار کرد.کلاغ خنده زنان گفت: برای این که مفت بخوری و بخوابی و هیچ کاری نکنی ... باید این…
  • 000

  • بعضی شب ها  باید حافظه ی دلمان را خالی کنیم  از آن هایی که هر چه ما خوبی کردیم و به پایِ سادگی مان گذاشتند؛  از آن هایی که ما عشق را یادشان داده ایم و برای دیگری خرجش کرده اند باید پاک کرد دل را از کسی که وقتِ تمام گرفتاری و تنهایی هایش یارش بوده ایم و در وقتِ جان دادنِ ما از تنهایی خبری ازشان نبود   پاک کنید دلتان را  از پوشه ی اضافیِ این آدم ها  قبل از اینکه از دلتا…
  • 000

  • نـــدیـــــــده ای ؟همـان انـگشت ،که “مـاه” را نشـان میــداد ..“مــاشــه” را کـــشـــــیـــد !
  • 000

  • همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که"ای کاش"تکیه کلام پیریت نشود   چه داروی تلخی است وفاداری به خائن،صداقت با دروغگو،و مهربانی با سنگدل … نصف اشباهاتمان ناشی از این است کهوقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیمو وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم   سر آخر، چیزی که به حساب می آید تعداد سالهای زندگی شما نیستبلکه زندگی ای است که در آن سالها کرده اید  …