متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - mehdi15105

mehdi15105
اگه کسی رو با دلیل ومنطق دوست داشتی پاش وایسا اگه دلیلی برا دوست داشتنش نداشتی بدون دوست داشتن نیست عادته ونیازه جسمانی
1014
  • جنسیت : مرد
  • سن : 49
  • کشور : ایران
  • استان : انتخاب كنيد
  • شهر : کرج
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.90
  • رنگ مو : خاکستری
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : تفریحی میکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : طلاق گرفته
  • وضعیت بچه : دارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی ارشد
  • نوع رشته : علوم انسانی
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : اداری
  • وضعیت کار : مدیر
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : چپ و اصلاح طلب
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : مهربون ، عاطفی،یکم بلند پرواز و اهله ریسک،عاشقه بارون و قدم زدن زیره بارون ...
  • علایق من : بارون، سفر،هیجان
  • ماشین من : چه فرقی داره
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : ماکارونی، کتلت
  • ورزش مورد علاقه : فوتبال
  • تیم مورد علاقه : پرسپولیس
  • خواننده مورد علاقه : چاووشی،اصفهانی،عصار
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : مهربون
  • فریاد من : اگه کسی رو با دلیل ومنطق دوست داشتی پاش وایسا اگه دلیلی برا دوست داشتنش نداشتی بدون دوست داشتن نیست عادته ونیازه جسمانی
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : آبان
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 22408_headtmk3sfd7rcbdkq7mm474k63zcspmrmgayr.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد


10 سال پيش

chagir saydoon galmazmidim yaar گر صدايم نمي کردي فکر مي کردي نمي آيم؟؟؟
sanin ichin olmazmidim yaar فکر مي کردي به خاطر تو نمي ميرم؟؟؟
doonyayi tars etmazmidim yaar فکر مي کردي دنيا را به خاطر تو از بين نمي برم؟؟؟
aramam sormam bir daha yalvarsan bida allaha مي آيم و نمي پرسم نشاني از تو حتي براي يک بار حتي اگر دست بر دامن خدا شوي
chik masa gejam sabaha aramam اگر شبم به صبح هم نرسد نمي آيم
peshindan galdim kach kara به دنبالت آمدم چندين بار
doonyami yikdin bin kara دنياي مرا بر هم زدي هزاران بار
kirildim sana bir kara aramam دلم از تو شکست فقط يک بار نمي آيم
seviyoroom banda sani yaar تو مرا دوست داري من هم تو را دوست دارم يار من
chok ozladim banda sani yaar من هم خيلي دل تنگ تو شدم يار من
ramadim banda sani yaar من هم در پي تو نيامدم يار من
aramam sormam bir daha yalvarsan bida allaha مي آيم و نمي پرسم نشاني از تو حتي براي يک بار حتي اگر دست بر دامن خدا شوي
chik masa gejam sabaha aramam اگر شبم به صبح هم نرسد نمي آيم . . .
goz yashlarim sela dondoo yaar اشک چشمانم مانند سيل روان شد يار من
ayrilanar gari dondoo yaar آنها که از هم جدا شده بودند بر گشتند يار من
laylak baba bila dondi yaar حتي لک لک ها هم بر گشتند يار من


10 سال پيش

دلتنگی
یه حسه غریبیه مثله یه بغضه که انگار نمیخواد بترکه فقط میخواد خفت کنه بدتر ازاونم اینه که نمیتونی به کسی بگی چون تنها حسیه که فقط میگی بدتر میشه مشکلی ازت حل نمیشه انگار وقتی داری تعریفش میکنی بیشتر خفت میکنه مثله شبهی میفته تو روحت تو ادراکت خیلی راهها رو میری که یه جوری باهاش کنار بیای مثلا فراموشش کنی ، یادت بره،یا چه میدونم یه چیزی یه حسیو جایگزینش کنی ولی انگار هر چی میگردی بدتر میشه و دلتنگتر میشی.بنظرم دلتنگی از تنهاییم بدتره چون با تنهایی میشه کنار اومد حداقلش اینه که خاطره ای ، حرفی ، خنده ای ،اشکی،ویا حسی نیست که به کسی که دلتنگشی اذیتت کنه ولی امان از دلتنگی و فراغ یار همه چی با خودش میاره فکر ، خیال،شک و تردید و خیلی چیزای بد...
هر کیو دوسش داریم واقعا دعاش کنیم هیچ وقت دلتنگ نشه
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چوشمع
کوه صبرم شد چو موم در دست غمت
تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
رشته صبرم به مقراض غمت ببریده شد
همچنان در آتش مهر تو خندانم چو شمع
امان از دلتنگی....


10 سال پيش

سلام دوستان اگر کسی رو که دوست دارید و به اون عشق میورزید برای اینکه از دلایله دوست داشتنتون مطمئن بشید لطفا به سوالاته زیر پاسخ بدید.ممنونم.
1-احساس امنیت :
خیالم از این رابطه راحته و دلم را نمی لرزونه. وقتی مشکلی برام پیش می یاد، از اینکه او ن حامی منه دلگرم می شم.
بله خیر
2- احساس خوب داشتن
بهش علاقه مندم . دلایل زیادی را برای این علاقه دارم و رفتارها و ویژگی هاي اون برای ادامه رابطه به من انگیزه می ده.
بله خیر

3-نیاز به احترام:
خانواده، همکاران و دوستام بدون مقاومت این رابطه را به رسمیت می شمرند و از بودن او ن توزندگیم استقبال می کنند.
بله خیر
4-به من توجه می کنه
حواسش با منه و نمی گذاره در این رابطه تنهایی یا خلأيی را احساس کنم. مرتب با من تماس می گیره و از حالم باخبر می شه.
بله خیر
5-حسش را در این رابطه درگیر می کنه
تغییراتم را می فهمه و بدون آنکه بگم، متوجه احساساتم می شه. با رفتارش می گه به ظاهرم و شرایط روانی که در آن قرار دارم توجه می کنه.
بله خیر
چه نمره ای می گیرید؟
اگر جوابتون به سؤال های زیر مثبت باشد، شما احساسی منطقی داریدو می توانید به ادامه رابطه فکر کنید و از اون لذت ببرید. اما اگر پاسخ شما به 3 سؤال از 5 سؤال ذکر شده منفی باشه،بنظره من دوست داشتنتون غیره منطقه و فقط یه نوع عادته.


10 سال پيش

زمانی که تو را می بینم،ازچه زبانم بند می آید
زمانی که تو را می بینم،گلها در دستانم خشک می شوند

زمانی که تو را می بینم،گویا زمان به آخر می رسد
تا به چشمانت نگاه کنم،دنیاها از آن من می شود

سکوت نکن،ای قلبم!فریاد بزن ای دل،تو بگو،
عشقم را به معشوقم،دردم را به معشوقم،

فریاد بزن،او را چگونه دوست دارم،
فریاد بزن،رؤیاهایی که دیدم
فریاد بزن شبهایی که نخوابیدم
فریاد بزن

زمانی که تو را می بینم،وجودم را شعله ای احاطه می کند
زمانی که تو را می بینم،دلم آتش می گیرد،می سوزد

زمانی که تو را می بینم خاطره ها جان می گیرند
زمانی که تو را می بینم،گویا زمان می ایستد


10 سال پيش

عاشقش شدم به دلش ننشستم، رفتم نیامد

گفتم این عشق را نادیده نگیر گوش نکرد

گو اینکه در چشم یار ارزشی نداشتم

حتی بدون گفتن الوداع منو ترک کرد

صدای آب و رنگ گل بود برایم

عشق او در دلم بالاتر از همه چیز بود

گول حرف مردم را خورد، دلم را شکست

من مجنونش بودم ولی نتوانست که لیلای من شود

من هم انسانم، گریه می کنم و می خندم

از دلت از قلبت من را جدا نکن

من هم انسانم، می خندم و می رقصم

از دلت از قلبت من را جدا نکن


10 سال پيش

دختری به نامه آنیتا
یه مردی نزدیک به دهه چهل با کوله باری از تجربه های تلخ که هروقت یادش میاد پشتش میلرزه وقتی میبینه تو دنیای واقعی نمیتونه محبوبش رو پیدا کنه به ناچار هرشب میاد تو دنیای مجازی چند وقتی هر شب میاد و میره ولی مثله اینکه اینجام خبری نیست فرقی با دنیای حقیقی نداره اینجام اغلب نقاب میزنن حتی عکساشونم جعلیه ،مسائله حاشیه ای حرفای نامربوط حتی وقتی جدی هستی ممکنه مورده تمسخر قرار بگیری ...
یواش یواش دیگه داشت ناامید میشدومیخواست اینجارم بسپره به قصه ها یه روز نامیدانه یه سری میزنه و وارده خلوته دخترکی میشه سلام و احوالپرسی و...
بعد از یکساعتی گپ زدن احساس میکنه ایندفعه با دفعه های دیگه فرق داره .دلش پراز درده ولی یه دفعه میبینه شده سنگه صبور ،احساسی که همیشه بعنوانه یه مرد دوست داشته ولی تجربه نکرده احساسه تکیه گاه بودن...
با تمامه خستگیهاش شده یه تکیه گاه مطمئن و یه سنگه صبوره تمام عیار دیگه غصه های خودش یادش رفته وفقط به این فکر میکنه که چجوری دخترکه قصه رو آروم کنه .
دخترک قصه هم فکر میکرد فرشته نجاتش پیدا شده طفلک نمیدونست که خودش قهرمانه قصست چون تونسته غروره از بین رفته یه مردو بهش برگردونه ، تونسته که یه باره دیگه طعمه شیرینه دوست داشتن و تو قلبه مرده قصه زنده کنه شاید نمیدونسته که یه مرد دوست دارن که احساس کنن تکیه گاه باشه و اون موقعست که غرورش حفظ میشه
حالا دیگه هردوتاشون هرساعت اینجان ولی دیگه نه بی هدف ، کاریم به کسی ندارن، میان که به هم دوست داشتن و یاد بدن ،مهربونی کنن، دخترک دیگه داره یواش یواش غصه هاشو فراموش میکنه و کم کم به آرامش میرسه با تمامه حسه دخترانش ناز میکنه و مرده قصه با غرورش تکیه گاهه امنی شده برا دخترکه قصه و از خریدن نازو تنعم دخترک احساسه غرور میکنه با اینکه بازم شبها تنهاست ولی دیگه احساسه تنهایی نمیکنه ،احساس میکنه شبا که میره خونه یکی منتظرشه و چراغه خونش روشنه وبخاطره اون شب همیشه خدارو شکرمیکنه...
دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست
بنظره شما قهرمانه قصه کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟