- جنسیت : زن
- سن : 24
- کشور : ایران
- استان : تهران
- شهر : تهران
- فرم بدن : متوسط
- اندازه قد : 1.60
- رنگ مو : قهوه ای تیره
- رنگ چشم : انتخاب كنيد
- تیپ لباس : دیگر
- سيگار : بدم میاد
- وضعیت زندگی : با خانواده
- اجتماع : خيلي اجتماعي
- زبان : فارسی
- برنامه مورد علاقه : فيلم هاي ترسناك
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : دیپلم
- نوع رشته : علوم تجربی
- درآمد : انتخاب كنيد
- شغل : ____
- وضعیت کار : بیکار
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : نرفتم
- شوخ طبعی : شوخ طبع
- درباره من : مهربونم و عاشق خانواده و دوستام.از ادمای پررو بدم میاد............
- علایق من : زندگی عاشقانه/بستنی/نوتلا و چیزای دیگه/خخخخخخ
- ماشین من : ندارم
- آدرس وبلاگ : ____
- غذای مورد علاقه : فسنجون
- ورزش مورد علاقه : کنگ فو
- تیم مورد علاقه : پرسپولیس
- خواننده مورد علاقه : فرزاد فرزین
- فیلم مورد علاقه : زیادن
- بازیگر مورد علاقه : همه رو یه اندازه دوست دارم
- کتاب مورد علاقه : کتاب دوست ندارم
- حالت من : خوشحال
- فریاد من : ؟؟؟؟؟
- اپراتور : رایتل
- نماد ماه تولد : فروردین
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
6 سال پيش
ƤƛƦӇƛM
7 سال پيش
arsham00
سکوت نکن …
زمزمه کن گاهی !
قدم بزن در کوچه های زندگی …
و گاهی آرام پرواز کن …
این آبی بیکران مال تو نباشد …
مال کیست ؟
زندگی زیباست!
7 سال پيش
arsham00
حس قشنگی ست …
بودن انسان هایی که به یک چشم بر هم زدن
دلت را پر از حس زیبای به پرواز در آمدن ، میکنند …
7 سال پيش hana123
ماه کوچولو دلش لرزید
با نگاهی از یاس و ناامیدی به زمین نگریست
فکر می کرد دیگر دوستش را نخواهد دید
چشمانش را بست
و دیگر چیزی ندید
اما ته دلش روشن بود
ناگهان نور قشنگ و عجیبی نظرش را جلب کرد
چشمان کوچکش را کمی بیشتر باز کرد
خورشید دستان طلاییش را برای ابراز دوستی به سوی ماه من دراز کرده بود و طلب دوستی میکرد
ماه کوچولو دیگر به یاد نیاورد که زمین دوست قدیمیش بود.
این داستان و سرنوشت ما انسانهاست.