متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - mahla669

  • جنسیت : زن
  • سن : 25
  • کشور : ایران
  • استان : هرمزگان
  • شهر : آرادان
  • فرم بدن : لاغر
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : تفریحی میکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : دیپلم
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : پاستیل.لواشک.نوتلا.اینستاگرام.گرافیک.عکاســــــی که عشقمه...
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : خونسرد
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : خرداد
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

8 سال پيش

حکـــــــــــــــــــــایت من…

حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــی نداشت…

دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــر نداشت…

حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد…

زخم داشت اما ننالیـــــــــــــــــــــد…

گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت…

حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه…

پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــود…✘(●̮̮̃•)
شبتون بخیر

✿*•.¸¸.•* ✿


8 سال پيش

وقتی دو قلب برای یکدیکر بتپد، هیچ فاصله ای دور نیست
هیچ زمانی زیاد نیست
و هیچ عشق دیگری نمی تواند آن دو را از هم دور کند !
محکم ترین برهان عشق، اعتماد است...

8 سال پيش

فقط یک بوسه با من باش، ترانه ساز دیروزم
که من آواره ی لبهات، در اوج گریه میسوزم

فقط یک بوسه با من باش، به قدّ عمر یک لبخند
به قد عمر یک بوسه ، در این مرداب بی پیوند

در این وحشت،در این تقدیر، تویی معنای ما بودن
در این غربت زده قلبم ، مثال ِ آشنا بودن

در این دوزخ ، تمامَم را به برق چشم تو دادم
سکوتم خواهشی گنگ است، برس امشب به فریادم

در این کُنج خراب آباد، فقط یک بوسه با من باش!
مرا یک لحظه تو ما کن و کل عمر دشمن باش!

نگو : از عُمقِ چشمانت ، تو را دیدم وَ ترسیدم !
تمنای لبانت را خودم با چشم خود دیدم !

همین امشب پناهم باش ، که جانم آمده بر لب
مرا گم کن در آغوشت، در آن آتش، همین امشب!

شبی مست از صدای ساز،شبی مست از شراب ناب
تو را دیدم ، تو را بودم ، تو را بوسیدمت در خواب

شریک راوی قصه ، خیال خوب شبهایم
همین یک بوسه با من باش که من راضی به رویایم