هیچ گـاه فکــر نمی کـردم فاصـله بینمــان آنقــدر زیـاد شـود کـه …
تـو بی خـــیـال زنـدگی کنــی …
و مــن با خیــالـت ،
بـی خیــال زندگــی شــوم !!!
- جنسیت : مرد
- سن : 30
- کشور : ایران
- استان : خراسان رضوی
- شهر : مشهد
- فرم بدن : هیکل ورزشی
- اندازه قد : 1.80
- رنگ مو : قهوه ای تیره
- رنگ چشم : مشکی
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : نمیکشم
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : مجرد
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : دیپلم
- نوع رشته : علوم ریاضی
- درآمد : عالی
- شغل : بخور و بخواب
- وضعیت کار : تمام وقت
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : هیچکدام
- خدمت : نرفتم
- شوخ طبعی : متوسط
- درباره من :
نا امید
*2*4*3*0*9*6*5*0*1*9*0****
*4*9*4*6*5*2*0*7*9*3*0** - علایق من : دوست دخترم بود الان هیچکی
- ماشین من : کفشام
- آدرس وبلاگ : www.ghablan bod alan nest.mah
- غذای مورد علاقه : جوجه کباب
- ورزش مورد علاقه : والیبال ، فوتبال ،پینگ پونگ
- تیم مورد علاقه : استقلال ،بایرن مونیخ
- خواننده مورد علاقه : armin 2afm داداشم علیرضا
- فیلم مورد علاقه : فیلم زندگیم
- بازیگر مورد علاقه : داداشم علیرضا
- کتاب مورد علاقه : رمان زندگیم
- حالت من : قاطی
- فریاد من : من برای کسی گریه میکردم که در تب کسی دیگر می سوخت
- اپراتور : ایرانسل
- نماد ماه تولد : فروردین
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : 46666_heado84yufabmym7eo11e7j54c4eqahouum8se.jpg
- آهنگ پروفایل : http://up.hamkhone.ir/6/66**همخونه**e1ea31262b5075f175470c7c489.mp3
زندگی رادوربزن و
آن گاه که برتارک بلندترین قله هارسیدی
لبخندخودرانثارتمام سنگریزه هایی کن
که پاهایت راخراشیدند
عاغامن آبریزش بینی دارم،رفتم داروخونه قرص ضدحساسیت بگیرم..
توعوارض جانبیش نوشته بود:سر درد،سرگیجه،حالت تهوع،اختلال درخواب،نارسایی کبد،سکته قلبی،سکته مغزی،مرگ ناگهانی!!!
هیچی دیگه پشیمون شدم!میکشم بالاامنیتش بیشتره!!!
یه وقتایی باید رفت . . .اونم با پای خودت . . .
باید جاتو توی زندگیه بعضی ها خالی کنی . . .
درسته توی شلوغی هاشون متوجه نمیشن . . .
اما بدون یه روزی یه جایی بدجور یادت میفتن
اونوقت دیگه خیلی دیر شده
ارزش *يك سال* را دانش آموزى كه مردود شده مى داند.
ارز ش *يك ماه* را مادرى كه فرزندى نارس به دنيا آورده مى داند.
ارزش *يك هفته* را سردبير يك هفته نامه مى داند.
ارزش *يك ساعت* را عاشقى كه انتظار معشوقش را مى كشد.
ارزش *يك دقيقه* را شخصى كه از قطار جا مانده.
ارزش *يك ثانيه* را آنكه از تصادفى مرگبار جان در برده مى داند...
.... به خاطر بياوريد ...
كه زمان به خاطر هيچ كس منتظر نمى ماند....