متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - Setareh86

Setareh86
1188
  • جنسیت : زن
  • سن : 33
  • کشور : ایران
  • استان : گیلان
  • شهر : انتخاب كنيد
  • فرم بدن : هیکل زیبا
  • اندازه قد : 1.70
  • رنگ مو : قهوه ای روشن
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : بدم میاد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : عالی
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : دانشجو
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : چپ و اصلاح طلب
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : 206
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : zereshk plo ba morgh
  • ورزش مورد علاقه : valiball
  • تیم مورد علاقه : ...
  • خواننده مورد علاقه : shad mehre aghili
  • فیلم مورد علاقه : rosvaii
  • بازیگر مورد علاقه : elnaz shaker dost
  • کتاب مورد علاقه : ...
  • حالت من : انتخاب كنيد
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : همراه اول
  • نماد ماه تولد : فروردین
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

+5

10 سال پيش

همیشه که باشی، خسته می شوند؛

مردمانی که اگر نباشی، می گویند: بی معرفتی ...!

http://www.hamkhone.ir/member/17350/blog/view/66450

خوشحال میشم بخونیش

10 سال پيش

سلام فهمیدى تصادف کردم ؟

بذار برات بگم کجا؟

توجاده چشات، اتوبان نگات ،خوردم به خوبیات ،چپ کردم واسه صفات، قربون وفات ،عزت زیاد

10 سال پيش

برو پایین
.
.
.
.
.
.با زم پایین تر
.
.
.
.
حالا که تا پایین میری آشغالها را هم بزار دم در

10 سال پيش

آدم در آغوش خدا غمی نداشت

پیش خدا حسرت هیچ بیش و کمی نداشت

دل از خدا برید و در زمین نشست

صدبار عاشق شدو دلش شکست

به هر طرف نگاه کرد راهش بسته بود

یادش آمد یک روز دل خدا را شکسته بود…

.
...........
+5
...........

10 سال پيش

چقدر سخته تو چشاي كسي كه تمام عشقت رو ازت گرفته و به جاش يه زخم هميشگي رو به قلبت هديه داده زل بزني و به جاي اينكه لبريز كينه و نفرت بشي حس كني كه هنوز دوستش داري چقدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به ديوار تكيه بدي كه يه بار زير آوار غرورش همه وجودت له شده چقدر سخته تو خيال ساعتها باهاش حرف بزني اما وقت ديدنش هيچ چيز جز سلام نتوني بگي چقدر سخته وقتي پشتت بهشه دونه هاي اشك گونه ها تو خيس كنه اما مجبور باشي بخندي تا نفهمه هنوز دوستش داري