متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - LbAmin

LbAmin
چه زخم هایی بر دلم خورد تا یاد گرفتم که هیچ نوازشی بی درد نیست...!
6498
  • جنسیت : مرد
  • سن : 97
  • کشور : ایران
  • استان : البرز
  • شهر : کرج
  • فرم بدن : لاغر
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : دیگر
  • سيگار : هرروز میکشم
  • وضعیت زندگی : تنها
  • اجتماع : تعامل با همه ی افراد
  • زبان : فارسی
  • برنامه مورد علاقه : فيلم ها ي خشن
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : میخواهم
  • وضعیت سواد : کاردانی
  • نوع رشته : فنی و حرفه ای
  • درآمد : عالی
  • شغل : مخابرات.دوربین مداربسته...
  • وضعیت کار : تمام وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : رفتم
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : حرفها سه دسته اند :دسته اول : گفتنی ها
    دسته دوم : نوشتنی ها
    و دسته سوم : قورت دادنی ها
    دو تای اول سبکت می کنند ، سومی ...
  • علایق من : خیلی چیزا...
  • ماشین من : پژو
  • آدرس وبلاگ : ...
  • غذای مورد علاقه : قورمه سبزی...
  • ورزش مورد علاقه : فوتبال...
  • تیم مورد علاقه : پرسپولیس
  • خواننده مورد علاقه : پاشایی...علیزاده...رستاک...
  • فیلم مورد علاقه : بتلشیپ...
  • بازیگر مورد علاقه : ...
  • کتاب مورد علاقه : هملت...
  • حالت من : مهربون
  • فریاد من : چه زخم هایی بر دلم خورد تا یاد گرفتم که هیچ نوازشی بی درد نیست...!
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : فروردین
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 99469_head7hkejvff3fstm66oy8kxmeohmes7yfxvq8.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

7 سال پيش

... ...:
جمله تاکیدی مثبت:

من شاد و راضیم.
زيرا خداوند پيشاپيش من گام
بر مي دارد و راهم را هموار و آسان
مي كند تا كامياب شوم.

لحظه هاتون پر از آرامش خدایی


7 سال پيش

در حسرت تو میرم و دانم تو بی وفا
روزی وفا کنی که نیاید به کار من

#شهریار

7 سال پيش

عیب رندان مکن‌ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
هر کسی‌ آن دروَد عاقبت کار که کشت...
حافظ

7 سال پيش

بزرگترین خوشبختی این است که
مارا بخاطر خودمان و برای آنچه
واقعاهستیم دوست بدارند.

#ویکتور_هوگو


شب خوش
+5

7 سال پيش

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم
حافظ