متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - Elina7777769

Elina7777769
2487
  • جنسیت : زن
  • سن : 33
  • کشور : ایران
  • استان : خراسان رضوی
  • شهر : مشهد
  • فرم بدن : هیکل ورزشی
  • اندازه قد : 1.60
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : قهوه ای
  • تیپ لباس : اسپرت
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : خیلی بد بین
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : فيلم هاي تخيلي
  • وضعیت تاهل : متاهل
  • وضعیت بچه : دارم
  • وضعیت سواد : کارشناسی
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : خوب
  • شغل : کارمند شرکت خصوصی _حسابدار
  • وضعیت کار : تمام وقت
  • دین : مسلمان
  • مذهب : شیعه
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : متوسط
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : بدن سازی _ایروبیک
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 129459_head9jdubu8yta1jjfqzbj2y6z594fzsoknos.png
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

6 سال پيش

آرامش به معنای آن نيست ڪه مشکلی وجود نداشته باشد يا ڪار سختی پيش رو نباشد.

آرامش يعنی در ميان بسیاری مشکل و کار سخت، دلی آرام وجود داشته باشد
،،،،،،،،،،،،،،،،مـــــــــهـــــربــــــــــون بــــــــــاش،،،،،،،،،،،،،،،

6 سال پيش

به گرد کعبه می‌گردی پریشان

که وی خود را در آنجا کرده پنهان

اگر در کعبه می‌گردد نمایان

پس بگرد تا بگردی بگرد تا بگردی

در اینجا باده می‌نوشی ، در آنجا خرقه می‌پوشی ،

چرا بیهوده می‌کوشی

در اینجا مردم آزاری ، در آنجا از گنه آری ،

نمی‌دانم چه پنداری

در اینجا همدم و همسایه است در رنج و بیماری

تو آنجا در پی یاری

چه پنداری کجا وی از تو می‌خواهد چنین کاری

چه پیغامی که جز با یک زبان گفتن نمی‌داند

چه سلطانی که جز در خانه‌اش خفتن نمی‌داند

چه دیداری که جز دینار و درهم از شما سفتن نمی‌داند

به دنبال چه می‌گردی که حیرانی

خرد گم کرده‌ای شاید نمی‌دانی

همای از جان خود سیری

که خاموشی نمی‌گیری

لبت را چون لبان فرخی دوزند

تو را در آتش اندیشه‌ات سوزند

هزاران فتنه انگیزند

تو را بر سر در میخانه آویزند

6 سال پيش

شود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

این همه قصه فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل
هرکجا نامه عشق است نشان من و توست

سایه زاتشکده ماست فروغ مه مهر
وه از این آتش روشن که به جان من و توست

6 سال پيش

شود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

این همه قصه فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل
هرکجا نامه عشق است نشان من و توست

سایه زاتشکده ماست فروغ مه مهر
وه از این آتش روشن که به جان من و توست