تاریک کوچههای مرا آفتاب کن
با داغهای تازه، دلم را مجاب کن
ابری غریب در دل من رخنه کرده است
بر من بتاب، چشم مرا غرق آب کن
ای عشق ای تبلور آن آرزوی سبز
برخیز و چون سکوت، دلم را خطاب کن
ای تیغ سرخ زخم، کجا میروی چنین
محض رضای عشق، مرا انتخاب کن
ای عشق، زیر تیغ تو ما سر نهادهایم
لطفی اگر نمیکنی، اینک عتاب کن
سلمان هراتی
- جنسیت : زن
- سن : 30
- کشور : ایران
- استان : خراسان رضوی
- شهر : مشهد
- فرم بدن : هیکل ورزشی
- اندازه قد : 1.80
- رنگ مو : مشکی
- رنگ چشم : قهوه ای
- تیپ لباس : انتخاب كنيد
- سيگار : تفریحی میکشم
- وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
- اجتماع : انتخاب كنيد
- زبان : انتخاب كنيد
- برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
- وضعیت تاهل : تنها / هرگز نمیخوام ازدواج کنم
- وضعیت بچه : ندارم
- وضعیت سواد : کاردانی
- نوع رشته : فنی و حرفه ای
- درآمد : معرکه
- شغل : تایپ و تکثیر
- وضعیت کار : دانشجو
- دین : مسلمان
- مذهب : شیعه
- دید سیاسی : میانه رو
- خدمت : رفتم
- شوخ طبعی : شوخ طبع
- درباره من : 31 مرداد تولدمه یادتون نره ممنون
- علایق من : ورزش
- ماشین من : بوگاتی
- آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
- غذای مورد علاقه : قرمه سبزی
- ورزش مورد علاقه : اسکیت
- تیم مورد علاقه : استقلال
- خواننده مورد علاقه : هیچکس
- فیلم مورد علاقه : word war z
- بازیگر مورد علاقه : خودم
- کتاب مورد علاقه : درباره یه شیطان پرستان
- حالت من : خجالتی
- فریاد من : بهم رای بدین خواهش میکنم i love you
- اپراتور : ایرانسل
- نماد ماه تولد : مرداد
- تعداد اخطار : نداره
- دلیل اخطار : انتخاب نشده
- هدر پروفایل : انتخاب كنيد
- آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد
به زندگی فکر کن !
ولی برای زندگی غصه نخور
دیدن حقیقت است
ولی درست دیدن ، فضیلت
ادب خرجی ندارد
ولی همه چیز را میخرد
با طلوع هر صبح فکر کن تازه به دنیا آمده ای
مهربان باش و دوست بدار
شاید فردائی نباشد
شاید فردائی باشد ، اما عزیزی نباشد!
،،،،،،،،،،،،،،،،،مهـــــــــــــــــــربــــــــــون بــــــــــاش،،،،،،،،،،،،،،
دین راهگشا بود و تو گمگشتۀ دینی
تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی
آهو نگران است، بزن تیر خطا را
صیاد دل از کف شده! تا کی به کمینی؟
این قدر میاندیش به دریا شدن ای رود
هر جا بروی باز گرفتار زمینی
مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید
هر وقت شدی آینه، کافیست ببینی
ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان است
ای عشق کجایی که ببینند چنینی
هم هیزم سنگین سری دوزخیانی
هم باغ سبکسایۀ فردوس برینی
ای عشق! چه در شرح تو جز «عشق» بگوییم
در سادهترین شکلی و پیچیدهترینی
شاعر: فاضل نظری
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتادهام از پا چرا
نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حالا چرا
عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا
نازنینا ما به ناز تو جوانی دادهایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا
وه که با این عمرهای کوته بیاعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا
شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا
ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا
آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند
در شگفتم من نمیپاشد ز هم دنیا چرا
در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا
شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا
شاعر: شهریار
درودبرشما..
http://www.hamkhone.ir/member/9250/blog/view/175130--/
رمز عاشقی...
ممنون میشم سری بزنید...