متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - Beniamin

Beniamin
خوش به حال مسافرکش های میدان آزادی .هر روز آزادانه فریاد میزنند آزادی، آزادی.
1432
  • جنسیت : مرد
  • سن : 34
  • کشور : ایران
  • استان : کرمان
  • شهر : کرمان
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : نمیکشم
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : ندارم
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : سایر ادیان
  • مذهب : دیگر
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : معاف
  • شوخ طبعی : شوخ طبع
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : ندارم
  • آدرس وبلاگ : نوچ
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : تیراندازی
  • تیم مورد علاقه : تیم خودم
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : داییم
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • حالت من : خونسرد
  • فریاد من : خوش به حال مسافرکش های میدان آزادی .هر روز آزادانه فریاد میزنند آزادی، آزادی.
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : 23940_head5d2jssa2sooj4spgcf6kr1cc3ckvkxue1m.jpg
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

10 سال پيش

مورد داشتیم پسره میخواسته از ایست بازرسی حرم رد بشه بهش گیر دادن که چادرت کو ؟

+5

10 سال پيش

دیشب ساعت 3 شب بابام اومده بالا سرم میگه: پسرم پسرم
من: هوووم
بابام: پسرم بیداری؟
من: آره بابا دارم تنیس رو میز بازی میکنم
بابام: زهر مار مگه من باهات شوخی دارم؟
من: پدر من خو ساعت 3 بیدارم کردی میگی خوابی؟
بابام: واسه من بلبل زبونی نکن،خوابم نمیبره بیا با هم دیگه شطرنج بازی کنیم
من: ای خدااااااااااا
نشستیم با هم دیگه شطرنج بازی کردیم
داشتیم بازی میکردیم که یهو بابام سربازو هشت خونه تکون داد
من: بابا اون سربازه مازاراتی نیست که اینجوری میرونیشااااا
بابام: هزار بار گفتم احترام بزرگترت رو نگه دار
پاشو گمشو بیرون میخوام بخوابم
کسی که جنبه تقلب رو نداره اصلا باهاش بازی نمیکنم بچه سوسول
من
روحانی
دلستر
شکوری
شاهین نجفی
بستنی موزی

10 سال پيش

فراموش کن

مسلسل را

مرگ را

و به ماجرای زنبوری بیندیش

که در میانه ی میدان مین

به جستجوی شاخه گلی است ...

10 سال پيش

فراموش کن

مسلسل را

مرگ را

و به ماجرای زنبوری بیندیش

که در میانه ی میدان مین

به جستجوی شاخه گلی است ...

10 سال پيش

فراموش کن

مسلسل را

مرگ را

و به ماجرای زنبوری بیندیش

که در میانه ی میدان مین

به جستجوی شاخه گلی است ...

10 سال پيش

فراموش کن

مسلسل را

مرگ را

و به ماجرای زنبوری بیندیش

که در میانه ی میدان مین

به جستجوی شاخه گلی است ...