پیشنهاد شما

یه جفت دستکش یه کیسه بوکس و باشگاه زدن تو سرو کله هم دیگه

درود
تلاش درخوری بود

دو پیشنهاد:
هم انبازی = یاری
هنگامه = زمانه

مدتیه غمگینم
دیدن و رفت و آمد با دوستان نیک خوب بوده
وقت گذرونی با خونواده
یافتن دلیل غم میتونه خیلی کمک کنه که هنوز دنبالشم
وقتی دیگران رو شاد میبینم، منم شاد میشم
فعلا تلاشم اینه که از اونچه میلم هست بنفع سود دیگران صرفنظر کنم
بیشتر به دیگران یاری برسونم از گذشته
البته در حد تلاشه و آزمایش

سلام بزرگوار
ممنون از دعوتت

برای اینکه یه زندگی شاد داشته باشی به چیز زیادی نیاز نداری،
همه چیز در خودت هست و به همان شکلی که تو فکر و تصور
میکنی.

و همینطور در این مورد وبینارهای مختلفی در نت موجوده که
عزیزان میتوانند با مراجعه به آنها موجب شادمانی خود شوند.

اول ازتون ممنوونم بابت دعوتتون
دوم بابت جواب به سوال بلاگ؛ من خودم اساسا آدم خیلی شاد نیستم و زندگی شادی هم ندارم و کل زندگیم خلاصه شده در کار و بقیه کارهای روزمره تکراری.ولی بعضی اوقات از همین روزمره ها ی تکراری برای خودم دلخوشی درست میکنم.مثلا اینکه خرید یه چیزی رو هدف قرار دادم و صبح که پامیشم میرم سرکار ، مقداری از درآمد اونروزم رو میزارم کنار که اون چیزی که مد نظرم هست برم بخرم(پس یه موردش میتونم خرید عنوان کنم،هر چیز کوچیک یا بزرگی که بابت بدست اوردنش زحمت کشیدم) یه مورد هم که بقیه اشاره کردن خیلی پاپیچ اخبار نشدن و پیگیری نکردن. واسه این موردهم میتونم پیشنهاد بدم که خیلی دورو بر گوشی و تلویزیون نگردم که وسوسه به پیگیری اخبار نشم .روزهای تعطیل هم ورزش و کوهنوردی پیشنهادمه

درود.. من با قدم زدن و پیاده روی طولانی همراه با گوش دادن به موسیقی های شاد

و کتاب و کتاب و کتاب.. کتاب خوندن منو از این دنیا برای چن ساعت خارج میکنه..

فیلمای کمدی هم میتونن شادم کنن

و صحبت کردن با افرادی که دوستشون دارم..

و مهم ترین چیز اینه که خودمم بخوام شاد باشم که سعی میکنم اکثرا به ذهنم فرمان شادی بدم هر چند گاهی هم موفق نیستم..

و اخبار رو هم اصلن دنبال نمیکنم...

هر چیزی که حال دل آدم خوب میکنه موافقم عالی
سپاااس

دوستان اولین بلاگی بود که تلاش کردم از واژه بیگانه ( عربی) در آن استفاده نکنم
و خداییش کار سختی بود...
حالا فهمیدم زبان پارسی چقدر مورد ستم قرار گرفته ..