بلاگ كاربران


وقتی مرا شکستی
و از صحنه گریختی
نماندی چشمهای بارانی ام راببینی
ازخودت نپرسیدی بعد از رفتنت چه بر سرم آمد؟؟
توکه میدانستی باعمق احساسم دوستت دارم
توکه قلبم را در زلال چشمانم میتوانستی ببینی
ومیدانستی جز تو کسی درآن نیست
به نظرت دلم برای شکستن قدری کوچک نبود؟
ازخودت پرسیدی بعد از تو دستانم راچه کسی گرم میکند؟
و اشک هایم راچگونه پایان میدهم؟
اصلا متوجه شدی هرشب باقرص به خواب میروم؟
نمیبخشمت...رفتی به سلامت...من خدانیستم که بگویم صد بار اگر توبه شکستی باز آی!
نمیبخشمت به پاس تمام احساسم که شکستی...و محبت پاک کودکانه ام که نادیده گرفتی...
اصلا جز خودت کسی را در دنیا قبول داری؟
به وجدانت سلام مرا برسان...و از قول من بپرس که چگونه شب ها راحت میخوابد....؟؟؟

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


alim57
ارسال پاسخ

چه دل و جگری میدن به هم
این *سروش* و *TARSA686

این میگه اون یکی هم چشم بسته تجویل میگیره!!!

king_max
ارسال پاسخ

خیلی زیباست .
سروش