دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۳

آمدی با تاب گیسو ،تا که بی تابم کنی
زلف را یکسو زدی،تا غرق مهتابم کنی
آتش از برق نگاهت ریختی بر جان من
خواستی تا در میان شعله ها آبم کنی

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۳

بار الها بال پروازم ببخش
روح آزاد سبکتازم ببخش
عاشق بزم تو ام ،راهم بده
عقل روشن ،جان آگاهم بده

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۳

خداگو با خداجو فرق دارد
حقیقت با هیاهو فرق دارد
بسا مشرک که خود قرآن بدست است
نداند در حقیقت بت پرست است

maryam21369
maryam21369
۱۳۹۴/۱۱/۰۲

maryam21369 :
مرخصی ندارد

حتی وقت استراحت ندارد

حقوق و مزایا ندارد

بیمه ندارد

ترفیع و پست و مقام ندارد

استعفا یا اخراج شدن ندارد

بازنشستگی و از کار افتادگی هم ندارد

با این حال دوست داشتنی‌ ترین شغل دنیاست ، عاشق بودن !

*****
+5+

ممنونم زیبا بود

BackAgain
BackAgain
۱۳۹۴/۱۱/۰۲

مرخصی ندارد

حتی وقت استراحت ندارد

حقوق و مزایا ندارد

بیمه ندارد

ترفیع و پست و مقام ندارد

استعفا یا اخراج شدن ندارد

بازنشستگی و از کار افتادگی هم ندارد

با این حال دوست داشتنی‌ ترین شغل دنیاست ، عاشق بودن !

*****
+5+

maryam21369
maryam21369
۱۳۹۴/۱۱/۰۱

maryam21369 :
ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﯾﻘﺸﻮﻧﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﺑﭽﺴﺒﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺯﻝ ﺑﺰﻧﯽ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ
ﺑﮕﯽ ﮐﺼﺎﺍﺍﺍﺍﺍﻓﻄﻄﻄﻄﻄﻂ ﺗﻮ ﭼﻘﺪﺭ ﺟﺬﺍﺑﯽ ... !
.
.
.
ﺧﻼﺻﻪ ﺭﯾﺎ ﻧﺸﻪ ﮐﻤﺮﻡ ﺩﺍﻏﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻮﺑﯿﺪﻩ ﺷﺪﻡ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ !!

ممنون بابت متن های زیبا

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۱

الان پسرا اونقدر دیر ازدواج میکنن که
مورد داشتیم پسره رفته خواستگاری
.
.
.
دیده مادرزنش قبلا دوست دخترش بوده!!!

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۱

ﺑﻌﻀﯿﺎ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺯﻭﺭ ﯾﻘﺸﻮﻧﻮ ﺑﮕﯿﺮﯼ
ﺑﭽﺴﺒﻮﻧﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ
ﺯﻝ ﺑﺰﻧﯽ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﺵ
ﺑﮕﯽ ﮐﺼﺎﺍﺍﺍﺍﺍﻓﻄﻄﻄﻄﻄﻂ ﺗﻮ ﭼﻘﺪﺭ ﺟﺬﺍﺑﯽ ... !
.
.
.
ﺧﻼﺻﻪ ﺭﯾﺎ ﻧﺸﻪ ﮐﻤﺮﻡ ﺩﺍﻏﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻮﺑﯿﺪﻩ ﺷﺪﻡ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ !!

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۱

کسی غرور گرگ را درک نکرد...
مردم عاشق سگهایی هستند که
به پایشان می افتند و دم تکان میدهند...

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۱۱/۰۱

گرگ هر شب به شکار میرفت و بی آنکه چیزی شکار کند باز میگشت.
ﺷﺒﯽ ﮔــــﺮگ را ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺩﯾﺪﻡ...
ﺑﺎ ﻻﺷﻪ ﯾﮏ ﺁﻫﻮ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻥ ﺑﻪ ﮔﻠﻪ ﺁمد!
ﮔﺮﮒﻫﺎﯼ ﮔﻠﻪ ﺷﺎﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﺎﺭ ﺍو.
ﭘﺮﺳﯿﺪند ﭼﺮﺍ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔــــــــﺮﮒ؟!!
ﮔﻔﺖ: شبی در ﺳﯿﺎﻫﯽ بیابان ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ؛ ﺩﻟﻢ ﺭﺍ ﺭﺑﻮد!
هر شب به خواست پایم که نه، به تمنای دلم میرفتم تا تماشایش کنم...
امشب محو او بودم که ﺷﻨﯿﺪﻡ ﺻﺪﺍﯼ ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩ ﺭﺍ؛
ﺩﻭﯾﺪﻡ…
ﭘﺮﯾﺪﻡ…
ﺯﯾﺮ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻭ ﺩﺭﯾﺪمش
آنچنان
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻢ
که ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ
"سهم دلم"
ﻧﺼﯿﺐ "ﺳﮕﺎﻥ ﻭﻟﮕﺮﺩشود.!