متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - maryam21369

  • جنسیت : زن
  • سن : 34
  • کشور : ایران
  • استان : هرمزگان
  • شهر : بندرعباس
  • فرم بدن : انتخاب كنيد
  • اندازه قد : انتخاب كنيد
  • رنگ مو : انتخاب كنيد
  • رنگ چشم : انتخاب كنيد
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : انتخاب كنيد
  • وضعیت زندگی : انتخاب كنيد
  • اجتماع : انتخاب كنيد
  • زبان : انتخاب كنيد
  • برنامه مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • وضعیت تاهل : انتخاب كنيد
  • وضعیت بچه : انتخاب كنيد
  • وضعیت سواد : انتخاب كنيد
  • نوع رشته : انتخاب كنيد
  • درآمد : انتخاب كنيد
  • شغل : انتخاب كنيد
  • وضعیت کار : انتخاب كنيد
  • دین : انتخاب كنيد
  • مذهب : انتخاب كنيد
  • دید سیاسی : انتخاب كنيد
  • خدمت : انتخاب كنيد
  • شوخ طبعی : انتخاب كنيد
  • درباره من : انتخاب كنيد
  • علایق من : انتخاب كنيد
  • ماشین من : انتخاب كنيد
  • آدرس وبلاگ : انتخاب كنيد
  • غذای مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • ورزش مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • تیم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • خواننده مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • فیلم مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • بازیگر مورد علاقه : انتخاب كنيد
  • کتاب مورد علاقه : انتخاب نشده
  • حالت من : انتخاب نشده
  • فریاد من : انتخاب كنيد
  • اپراتور : انتخاب نشده
  • نماد ماه تولد : انتخاب نشده
  • تعداد اخطار : نداره
  • دلیل اخطار : انتخاب نشده
  • هدر پروفایل : انتخاب كنيد
  • آهنگ پروفایل : انتخاب كنيد

8 سال پيش

agastafa :
ازدواج هایِ دیروز " دیگر خواهی " بود،

ازدواج هایِ امروز " خودخواهی " ...

دیروز میخواستیم کسی را خوشبخت کنیم

امروز فقط میخواهیم خوشبختمان کنند ...

...........

خدایا ؛ من ... دلم دیروز می خواهد ؛

صمیمیت , فداکاری, فضای انس می خواهد

اگرمقدور اینها نیست در اینجا

کمی بی پرده میگویم ؛ دلم پرواز میخواهد ... {h}

سلام . پیام های شما همگی زیبا هستن . ممنونم خیلی لطف دارین.

8 سال پيش

ازدواج هایِ دیروز " دیگر خواهی " بود،

ازدواج هایِ امروز " خودخواهی " ...

دیروز میخواستیم کسی را خوشبخت کنیم

امروز فقط میخواهیم خوشبختمان کنند ...

...........

خدایا ؛ من ... دلم دیروز می خواهد ؛

صمیمیت , فداکاری, فضای انس می خواهد

اگرمقدور اینها نیست در اینجا

کمی بی پرده میگویم ؛ دلم پرواز میخواهد ...

8 سال پيش

کابوس رفتنت هرشب سراغم را می‌گرفت، اما

امشب مهتابی‌ترین شب خدا بود

که رهایم کردی در بی خیال‌ترین

رویای با تو ماندن

تا اشک‌هایم

کودکانه سرریز شوند

روی خاطرات ِ گرم ِ بودن ِ با تو

...

آه...لمس می‌کنم کلمات را

تا دوباره برایت بنویسم

تا سیاه کنم کاغذهای سفید را

که سهم من از تو

شاید همین سیاه مشق‌ها باشد؛

واژه‌های ِجوهری

که ذهن ِ سپید کاغذ را

لک می‌کند

تا حسرت در آغوش کشیدنت را

رها کنم

و آنچنان در آغوش کلمات فشارت دهم

که میان اندوه قلمم گم شوم

آنجا که نه تردید است

نه ترس از رسوایی

که فقط عشق است و عشق

آه...، کبود می‌شوم در حسرت‌هایم

اما امشب

میان کلمات تو غرقم

و هزاران بار رها می‌شوم

میان سخاوت ِواژگانت

...

امشب

رنگ آسمان آبیست

و مهتاب

از همیشه زیباتر

صدای خنده‌ام گوش جهان را کر می‌‌کند

و من می‌پندارم

ـ هرچند خوش‌باورانه ـ

که امشب تمام واژه های ِبی ریا

مال من است

و تمام شعرهای حافظ و سعدی

و عشق‌های اساطیری

و تمام گلخانه‌های ِ پر گل ِ دنیا

...

آه...این واژگان تشریفاتی و همگانی

چقدر امشب مرا می‌خوانند

که دیگر هراسی از نبودنت ندارم

و گونه‌هایم خیس اشک‌هایی می‌شود

که شوق بودنت را در دلم زنده می‌دارد

آه از این رویای ِ عشق

از این واژه‌های ِکبود

آه از این تعارفات ِ معمولی

که مرا می‌برد تا ناکجای هزار راه نرفته

و رهایم می‌کند

بی‌نشان

تا همۀ خیال‌های با تو بودن

امشب مال من باشد


8 سال پيش

دختـــرک رفت ولی زیر لـــب این را میگفـــت:



او یقینـــا پی معشـــوق خـــودش می آیـــد !!!



پســـرک ماند ولی روی لبـــش زمزمـــه بـــود:



مطمئنـــاً کـــه پشیمـــان شـــده بر میـــگردد !!!



عشـــق قربانی مظلوم غـــرور است هنـــوز ...


8 سال پيش

یکــــــــــ بار که تنــــــــــها بمانی



یکــــــــــ بار که بشکنـــد دلتــــــــــ



غرورتــــــــــ



اعتمادتــــــــــ



همین یکــــــــــ بار کافیســـت



تا یکــــــــــ عمـــر



از پشتــــــــــ نگاهـــی ترک خورده به آدمهــا بنگری ...!



همین یكــــــــــ بار كافیســـت



تا دیگر هیــچ نگاهــــــــــی دلتــــــــــ را نلرزانـــد ...

8 سال پيش

باز این دل تنگم،مست و هوایی شد!!!

دلم گرفتهههه!!!

میخوام برم جبهه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
امین حیایی و اکبر عبدی رو ببینم دلم شاد بشه!!!