بلاگ كاربران


 برای اینکه کارایی برنامه‌ های مختلف ویرایش عکس و همچنین کارایی آنها در زمینه فشرده‌ سازی عکس‌ ها با هم مقایسه شود، باید از عکسهای استانداردی برای تست استفاده شود. یعنی باید عکس‌ های مناسبی پیدا کرد و به خورد این برنامه‌ ها داد و بعد نتایج کار آنها را با هم مقایسه کرد.
اما هر عکسی را نمی‌توان به عنوان عکس استاندارد انتخاب کرد. عکس‌های استاندارد، باید ویژگی‌های خاصی داشته باشند. بافت، جزئیات، ترنزیشن‌های تند و حاشیه عکس استناندارد باید طوری باشد که الگوریتم‌های بازسازی عکس را به چالش بکشند تا بتوان واضح‌تر در مورد کارایی برنامه‌ها اظهار نظر کرد.
 
 در یکی از روزهای جولای یا ژوئن سال ۱۹۷۳، الکساندر ساوچاک، یک استادیار دانشگاه در کالیفرنیای جنوبی که روی پردازش تصاویر و سیگنال‌ ها کار می رد، به همراه همکارانش مشغول کار بود. او در آن روز در‌به‌در، دنبال عکس مناسب و متفاوتی بود تا به عنوان عکس استاندارد اسکن کند و مورد استفاده قرار بدهد.
او به دنبال عکسی از چهره انسان بود که ظاهر شیشه‌ای و یک طیف رنگ پویا داشته باشد.  تا اینکه یکی از همکاران با او یک مجله مد و زیبایی وارد شد و الکساندر ناگهان مجذوب یکی از عکس‌ها شد و متوجه شد که از همان عکس می‌تواند به عنوان عکس استاندارد استفاده کند.
 
لنا، هیچگاه تصورش را هم نمی کرد که عکسش به زودی مبدل به عکسی شود که بیش از هر عکس دیگری در تاریخ کامپیوتر برای تست برنامه‌های ویرایش عکس مورد استفاده قرار می‌گیرد، ولی این طور شد! حتی وی ملقب به بانوی نخست اینترنت هم شد!

اما واقعا چرا این عکس، اینقدر مورد استفاده قرار گرفت؟ آیا این امر، کاملا تصادفی بود؟
نه! این عکس حاوی آمیزه‌ متنوعی از جزئیات، نواحی یکنواخت و صاف، سایه‌بندی و بافت خاصی است که آن را مبدل به یک عکس خوب استاندارد می‌کند. به علاوه هر چه باشد، عکس جذابیت خاص خودش را هم دارد!

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !