دیوار کاربران


amir921
amir921
۱۳۹۴/۱۰/۰۶

از کسی که دلش گرفته نپرسید چرا ؟
آدما وقتی نمیتونن دلیل ناراحتی شون رو بگن دلشون بیشتر می گیره …

amir_sakett
amir_sakett
۱۳۹۴/۰۹/۱۸

سلام خشم

فقط لطفا وقتی دکتر شدی با بیمارات مهربون باش

باشه؟؟

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۹/۱۵

همین خنده های ساده توست….

همین هایی که از پشت هزاران غم

خفته در سیاهی چشم هایت

بر چین و چروک های صورتت

اعتراض می کنند ….

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۹/۱۵

حس ها نمی میرند …

این را فهمیدم مردم

چیزی را که گفتی

یا کاری را که انجام دادی

فراموش می کنند

ولی حسی را که دادی

هرگز…

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۹/۱۵

آدمی که می خواد بره ؛ میره !

دیگه داد نمی زنه که : من دارم میرم …..

اونی که رفتنشو داد میزنه ؛ نمی خواد بره !

داد میزنه که یکی مانع رفتنش بشه …

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۹/۱۵

می گویند : واژه هایم بوی شکستن میدهد…

سوء تعبیر شده…

فقط چند ترک ساده است….

نگران نباش…

تا روز دیدنت سرپا می مانم….

قول میدهم…!

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۹/۱۵

“ ﺷﻤﺎ ”

ﮔﺮﭼﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﻣﺤﺘﺮﻣﯽ ﺳﺖ

ﻭﻟﯽ

“ ﺗﻮ ” ﺷﺪﻥ ﻟﯿﺎﻗﺖ ﻣﯿﺨﻮﺍهد

که تو داری . . .

دوستت دارم طوری که هیچ کس این گونه دوستت نداشته و ندارد . .

Amir_omidi
Amir_omidi
۱۳۹۴/۰۹/۰۹

می ترسم از این همه دیوار
که میان راهم
تا تو
شکستم
افسوس
دست های زخمی ام را مرهمی نیست....!

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۹/۰۷

از من پرسید :

با هم چه نسبتی دارید ..؟

من خندیدم و گفتم :

دوستش دارم ...

ببین چقدر بهم ! نزدیک است ...

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۹/۰۷

نشستـﮧ ایم بـا ـهم نقطـﮧ بـازے مے ڪـنیم ؛ خودم و دلم را مے گویم !
زباטּ نـَفهم نمے فهمد قواعد بـازے را
تمــام خانــﮧ ـهـا را با اسم / تـــو / پــر مے ڪـند (!)
::

حــاضـــرم چشمـــانم را بــہ نابیــنایے اهـــבا ڪـنم ولے تو را با בیگـــرے نبیـــنم