دیوار کاربران


ali1384
ali1384
۱۳۹۴/۰۸/۲۳

ای حسین ای حسین

اگر زمین و زمان بر تو بگریند

اگر ادمیان چون مادری فرزند از دست داده بر تو بگریند

اگر زنان سینه چاک کنند و مردان ریش سفید کنند

اگر کودکان از غصه تو پیر شوند

اسمان سرخ شود زمین سیاه گردد

ملائکه اسمان نوحه خوان شوند پیامبران گریه کن

نوجوانان حیران و جوانان سرافکنده و پیران شرمسار

رنگ ابها قرمز رنگ دشت ها و جنگل ها سیاه

اگر همه دنیا در مصیبت تو داغدار گردد

باز در مقابل مصیبت تو هیچ هست

ای حسین جانم ای حسینم

قربون اون زبان خشکیده ای برم که در دهان ترک خورده و تف دیده ی خود از شدت عطش

میچرخاندی و میگفتی:

(لا حول و لا قوه الا باالله)
نیست امری جز به امر خدا

صلی الله علیک یا ابا عبدالله و علی المستشهدین بین یدیک

آرش
آرش
۱۳۹۴/۰۸/۲۳


AZAD
AZAD
۱۳۹۴/۰۸/۲۳


pesareiran
pesareiran
۱۳۹۴/۰۸/۲۰

کمتر بترسید؛ بیشتر امیدوار باشید. کمتر بخورید، بیشتر بجوید. کمتر آه بکشید، بیشتر نفس بکشید. کمتر متنفر باشید، بیشتر عشق بورزید. و بعد خواهید دید که همه چیزهای خوب از آنِ شما خواهد شد."

hadi
hadi
۱۳۹۴/۰۸/۲۰

میگـــــن ↶
گــــــــــریہ کــــــــــن
تـــــا خــــــــــالے شــــــــــے...
ولــــــــــــــــــــے...
امـــــان از وقتــــــــــے کـــــہ
با گــــــــــریہ
✘ سنگــــــــــین تـــــر شــــــــــے ✘ ️

mkhm
mkhm
۱۳۹۴/۰۸/۲۰

آورده اند که :
.
در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند.
.
می گویند خارپشتها وخامت اوضاع رادریافتند تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب همدیگررا حفظ کنند…
.

.
وقتی نزدیکتر به هم بودند گرمتر میشدند ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی میکرد،
.
بخاطر همین تصمیم گرفتند از هم دور شوند ‫ولی از سرما یخ زده میمردند…‬
.
ازاینرو مجبور بودند یا خارهای دوستان را تحمل کنند، یا نسلشان از منقرض شود.
.
پس دریافتند که بهتر است باز گردند و گردهم آیند و آموختند که :
.
با زخم های کوچکی که همزیستی با کسان بسیار نزدیک بوجود می آورد زندگی کنند ، چون گرمای وجود دیگری مهمتراست…
.
و این چنین توانستند زنده بمانند

pesareiran
pesareiran
۱۳۹۴/۰۸/۱۹

از روز دستبرد به باغ و بهار تو

دارم غنیمت از تو گلی یادگار تو

تقویم را معطل پاییز کرده است

در من مرور باغ همیشه بهار تو

از باغ رد شدی که کشد سرمه تا ابد

بر چشم های میشی نرگس غبار تو

فرهاد کو که کوه به شیرین رها کند

با یک نگاه کردن شوریده وار تو

کم کم به سنگ سرد سیه می شود بدل

خورشید هم اگر نچرخد بر مدار تو

چشمی به تخت و بخت ندارم مرا بس است

یک صندلی برای نشستن کنار تو

ya2120110
ya2120110
۱۳۹۴/۰۸/۱۹

دلم امشب هوای پر زدن دارد به سویش

نگاهم شوق دیدن دارد از هر تار مویش

خداوندا اگر در خواب من آری علی را

بمیرانم که بینم تا ابد آ ن ماه رویش

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۸/۱۹

با هزار امید از عشقم می پرسم :
از کجا بدونم منو واسه خودم دوست داری؟
برگشته میگه :
قیافه و هیکل که نداری
بچه مایه دارم که نیستی
اخلاقتم که بده
به جز خودت چیزی واسه دوست داشتن نمی مونه عزیز دلم!
یعنی کثافت با خاک یکسانم کرد

مهدی
مهدی
۱۳۹۴/۰۸/۱۹

تعارف زدن دخترا
شیما جوووووون عشخم کیک میخولی؟
– یه کوچولو اگه بدی عاچقتم
تعارف زدن پسرا
ساندویچ میخوری گشنه ؟
– اره
خاک تو سر گشنت کنن بدبخت مفت خور!