دیوار کاربران


UnknownPoet
UnknownPoet
۱۳۹۲/۰۹/۲۰

ياقوت لب لعل تو مر جان مرا قوت

ياقوت نهم نام لب لعل تو يا قوت

قربان وفاتم به وفاتم گذري كن

تا بوت همي بشنوم از رخنه ي تابوت

http://www.hamkhone.ir/member/8722/blog/view/56305/

دوست دارم ببينيدش ممنونم

5+++

tears
tears
۱۳۹۲/۰۹/۲۰

حال دلشکسته رادلشکسته میداند....

++like

mozhgan2013
mozhgan2013
۱۳۹۲/۰۸/۰۵

تنها سودی که رشته ی تحصیلیم تا الان داشته این بوده که ؛

هر بار میرم تو اشپز خونه

بابام میگه : مهندس یه ۲ تا چایی بیار بخوریم !

bahar020
bahar020
۱۳۹۲/۰۶/۲۶

-*-*-
+5

maryam1982
maryam1982
۱۳۹۲/۰۶/۰۷

باز كن پنجره را!
در سحرگاه، سر از بالش خوابت بردار!
كاروان هاى فرمانده ى خواب از چشمت بيرون كن!
باز كن پنجره را!
تو اگر باز كنى پنجره را، من نشان خواهم داد،
به تو زيبايى را.
من تو را با خود تا خانه ى خود خواهم برد
كه در آن شوكت پيراستگى
چه صفايى دارد. آرى از سادگيش،
چون تراويدن مهتاب به شب، مهر از آن مى بارد.
باز كن پنجره را، من تو را خواهم برد
به سر رود خروشان حيات،
آب اين رود به سرچشمه نمى گردد باز؛
بهتر آنست كه غفلت نكنيم از آغاز.
باز كن پنجره را!
-صبح دميد!
"حميد مصدق"