بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    عشق

  • تعداد نظرات : 3
  • ارسال شده در : ۱۳۹۴/۱۲/۰۲
  • نمايش ها : 516

به روی گونه تابیدی و رفتی .. مرا با عشق سنجیدی و رفتی .. تمام هستی ام نیلوفری بود .. تو هستی مرا چیدی و رفتی

مغرورانه اشك ریختیم چه مغرورانه سكوت كردیم چه مغرورانه التماس كردیم چه مغرورانه از هم گریختیم غرور هدیه شیطان بود و عشق هدیه خداوند هدیه شیطان را به هم تقدیم كردیم هدیه خداوند را از هم پنهان كردیم

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست


حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست


دیگر دلم هوای سرودن نمی کند


تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست


سربسته ماند بغض گره خورده در دلم


آن گریه های عقده گشا در گلو شکست


ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد


ای وای، های های عزا در گلو شکست


آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود


خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست


“بادا” مباد گشت و “مبادا” به باد رفت


“آیا” ز یاد رفت و “چرا” در گلو شکست


فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند


نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست


تا آمدم که با تو خداحافظی کنم


بغضم امان نداد و خدا … در گلو شکست

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


tanin1362
ارسال پاسخ

بی نظیر بود و زیبا
ممنون

ملے جوלּ
ارسال پاسخ

بسیار عالی

ممنون


تیــارا
ارسال پاسخ

متن زیبا بود و البته با سلیقه تزیین شده