می ترسم کسی جایم را در قلبت بگیرد

بوی تنت را بگیرد

آغوشت را از من بگیرد

چه احساس مبهمی است حسادت !

دوست دارم کلک

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
… نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم

رفتنـــــو ،،، فـرامـوش شـدڹ ⇨

بهتـــــراز مـونـدنـو بــــی ارزش شـــــدنــه ...✘✘✘

ترمه : سیاوش یه دِیقه ، یه دِیقه گوش کن ببین چی می گم !
ببین ! دنیای ما با هم فرق داره ، ما دو تا هیچ ربطی بهَم نداریم ،
بخدا داری وقتتو تلف می کنی !
سیاوش : خوشحالــم !
وقتی نگرانِ وقت های تلف شده منی ، یعنی اینکه برات مهمم . . . !

دیالوگ ماندگار نیوشا ضیغمی و حامد بهداد تو فیلم <<پرتقال خونی>>

مرد خسيسي ایفون 6 خرید گذاشت جیب پشت شلوارش.
یادش رفت نشست صدای تق شکستن اومد ...
با نگرانی گفت :
.
.
.

.
.
.
ایشالله به حق 5 تن که استخوووون لگنم باشه !!!

این پسرایی که پست دخترارونخونده لایک میکنن

.
.
.
.
.
.
...
نوه های همونایین که
هنوزامام حرف نزده گریه میکردن

هـــِی مـــَشتـی اِیــنو تـوو کَلَــت فــرو کُــن
هَـــر کی ریش میزاره مومن نیست
هــَر کی چادُر میزاره مَریمِ مُقدس نیست
هَــر کی خُوشگِل . خُوش تــیپه هَـرزه نیست
اول خُودتــو قِـضاوَت کُــن بَعد دیگرآن رو
نمــیتونــی ادم باشی حداقل حیوون نَباش
زِنــدِگی خصوصی دیگران بِه تو هیچ رَبطی نداره
هـَـر دُختَــری که باهــات میــخَنده هَــرزه نیســت
هَــر پِسَــری کِه بـاهــات گَــرم میگــیره تو کَــف نــیست

و اول مهر از رگ گردن ب شما نزدیک تر است
*و تو چه میدانی اول مهر چیست؟
* زمانی که 7 صبح ساعت ها به صدا درمی ایند*و انچه در اسمانها و انچه در زمین است از وحشت در هم میپیچند
* و گروه گروه به سمت کلاس ها رانده میشوید
* و زیانکاران از ما میخواهند که انان را به تابستان برگردانیم تا اندکی بخوابند (از جمله من )
*در ان زمان نگهبانان به انان گویند ایا ب شما نگفته بودیم که تابستان فانیست و عذابی دردناک در انتظار شماست؟
* همانا که بازگشت همه ما بسوی مدرسه است

ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﯾﮑﯽ ﻣﺜﻞ ﻧﻮﮎ ﭘﺮﮔﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﺟﻮﺭﻩ ﭘﺎﺕ ﺛﺎﺑﺖ ﻭﺍﯾﺴﺎﺩﻩ ،
ﻫﺮﻃﻮﺭ ﺑﭽﺮﺧﯽ ، بکشی ، ﺗﮑﻮﻥ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﻩ
ﺗﻮﺍﻡ ﺩﻭﺭﺵ ﺑﮕﺮﺩ ؛ ﺩﻭﺭﺵ ﻧﺰﻥ …