دیوار کاربران


FARDIN
FARDIN
۱۳۹۳/۰۹/۱۰

سرنوشت بمن نشون داد
منم به سرنوشت نشون دادم
ولي خدايي ماله اون بزركتر بود!!!


_SahaR_
_SahaR_
۱۳۹۳/۰۹/۱۰

http://www.hamkhone.ir/member/10432/blog/view/164959/

"امشب کافرم"

خوشحال میشم نظر بدی


MYRA_AMIR
MYRA_AMIR
۱۳۹۳/۰۹/۱۰

دوستان باوفا سايه گسترلحظه هاى تلخ وشيرين روزگارند..

سايتون برقرار...



+

_SahaR_
_SahaR_
۱۳۹۳/۰۹/۰۹

تو "نباشی" و "نمانی" ....
دل من "میماند"....
دل من "عهد شکن" نیست....
"خدا" میداند....


_SahaR_
_SahaR_
۱۳۹۳/۰۹/۰۹

به سلامتی تلخی روزگار؛که بعضی چیزهارومیشه خواست امانمیشه"داشت".....

+5


melodi2014
melodi2014
۱۳۹۳/۰۹/۰۹

باز باران بی ترانه
باز باران با تمام بی کسی‌های شبانه
می‌خورد بر مرد تنها
می‌چکد بر فرش خانه
باز می‌آید صدای چک چک غم
باز ماتم

من به پشت شیشه تنهایی افتاده
نمی‌دانم، نمی‌فهمم
کجای قطره‌های بی کسی زیباست؟

نمی‌فهمم، چرا مردم نمی‌فهمند
که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می‌لرزد
کجای ذلتش زیباست؟
نمی‌فهمم

کجای اشک یک بابا
که سقفی از گل و آهن به زور چکمه باران
به روی همسر و پروانه‌های مرده‌اش آرام باریده
کجایش بوی عشق و عاشقی دارد؟
نمی‌دانم

نمی‌دانم چرا مردم نمی‌دانند
که باران عشق تنها نیست
صدای ممتدش در امتداد رنج این دل‌هاست
کجای مرگ ما زیباست؟
نمی‌فهمم

یاد آرم روز باران را
یاد آرم مادرم در کنج باران مُرد
کودکی ده ساله بودم
می‌دویدم زیر باران، از برای نان

مادرم افتاد
مادرم در کوچه‌های پست شهر آرام جان می‌داد
فقط من بودم و باران و گل‌های خیابان بود
نمی‌دانم
کجای این لجن زیباست؟

بشنو از من، کودک من
پیش چشم مرد فردا
که باران هست زیبا، از برای مردم زیبای بالادست
و آن باران که عشق دارد، فقط جاری ست بر عاشقان مست
و باران من و تو درد و غم دارد
خدا هم خوب می‌داند
که این عدل زمینی، عدل کم دارد

اشعار کارو دردیان

با او بیشتر آشنا شوید

http://www.hamkhone.ir/member/25700/blog/view/164892/

Mohi18
Mohi18
۱۳۹۳/۰۹/۰۹

یه زوج ایرانی میرن مسافرت لندن:
خانومه تو اتاق یه موش میبینه از شوهرش میپرسه:انگلیسی بلدی
بری به صاحب هتل بگی اینجا موش هست؟؟
اونم میگه:آره بلدم،کاری نداره ک...
بعد میره به رئیس هتل میگه:
??Do you know Tom & Jerry
yes I do-
...Jerry is here-

راميـن
راميـن
۱۳۹۳/۰۹/۰۹

آرزویم این است
نتراود اشک در چشم تو هرگز
مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت
و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را میخواهد
و به لبخند تو از خویش رها میگردد
و تو را دوست بدارد...

صبحتون بخير و شادي

5+

maryam1352
maryam1352
۱۳۹۳/۰۹/۰۹

اگه عاشقی، سعی کن به عشقت برسی چون وقتی بره دیگه رفته.
اگه عاشق نیستی پس تلاش نکن که طعمش رو بچشی.
چون تلخترین شیرینی روزگاره

parni
parni
۱۳۹۳/۰۹/۰۹

بچه که بودم بابام منو برد استانبول بعد که بزرگ شدم

فهمیدم گولم زده منو برده بود تبریز

تو تاکسی هم ترانه ابراهیم تاتلیس گذاشته بودن که طبیعی جلوه کنه

چندبار هم همینطوری رفتیم آمریکا