متفاوت ترین شبکه اجتماعی در ایران

پروفایل کاربر - FARDIN

FARDIN
هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم...
7163
  • جنسیت : مرد
  • سن : 88
  • کشور : ایران
  • استان : کرمانشاه
  • شهر : تهران
  • فرم بدن : متوسط
  • اندازه قد : 1.80
  • رنگ مو : مشکی
  • رنگ چشم : مشکی
  • تیپ لباس : انتخاب كنيد
  • سيگار : نمیکشم
  • وضعیت زندگی : با دوستان
  • اجتماع : صاحب نظر
  • زبان : فارسی
  • برنامه مورد علاقه : دیگر..
  • وضعیت تاهل : مجرد
  • وضعیت بچه : میخواهم
  • وضعیت سواد : کارشناسی ارشد
  • نوع رشته : علوم ریاضی
  • درآمد : خوب
  • شغل : چون هست غمی نیست !
  • وضعیت کار : دانشجو
  • دین : سایر ادیان
  • مذهب : دیگر
  • دید سیاسی : هیچکدام
  • خدمت : نرفتم
  • شوخ طبعی : خیلی شوخ طبع
  • درباره من : ته دلم هیچی نیست !
  • علایق من : سازم سنتورم+بقیشو بعدا خودت میفهمی
  • ماشین من : 206
  • آدرس وبلاگ : نه وب دارم نه تلگرام نه اینستا هیچی
  • غذای مورد علاقه : گوشت چرخ كرده
  • ورزش مورد علاقه : واليبال ، پاركور
  • تیم مورد علاقه : تيم حريف :)
  • خواننده مورد علاقه : جا نميشن ، زيادن
  • فیلم مورد علاقه : پايه باشي خودمان فيلم ميشيم :)
  • بازیگر مورد علاقه : نميتانم بگم،بستگي به فيلمش داره
  • کتاب مورد علاقه : مولانا حافظ سعدی فردوسی و...
  • حالت من : معترض
  • فریاد من : هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم...
  • اپراتور : ایرانسل
  • نماد ماه تولد : اسفند
  • تعداد اخطار : انتخاب كنيد
  • دلیل اخطار : انتخاب كنيد
  • هدر پروفایل : 36_head5e79128xva5bcddqe81v19nuk881q1vk5thuk.png
  • آهنگ پروفایل : http://dl.musickordi.com/hasan-zirak/Hasan-Zirak_Rasti-Rasti.mp3

3 سال پيش

دوستانی که منو میشناسین برام پیغام خصوصی شماره تونو بفرستید
ببینیم کیا هستن کیا نیستن

6 سال پيش

Hamishe offline


8 سال پيش

ناز کمتر کن ، که من اهل تمنا نيستم
زنده با عشقم ، اسير سود و سودا نيستم

عا شق ديوانه اي بودم ، که بر دريا زدم
رهررو گمگشته اي هستم ، که بينا نيستم

اشک گرم و خلوت سرد مرا ناديده اي
تا بدا ني اينقدرها ، هم شکيبا نيستم

بسکه مشغولي به عيش و نوش هستي غافلي
از چو من بي دل ، که هستم در جهان ؛ يا نيستم

دوست مي داري زبان با زان باطل گوي را
در برت لب بسته از آنم ، کز آنها نيسنم

دل به دست آور شوي از مهربانيهاي خويش
ليکن آنروزي ، که من ديگر به دنيا نيستم

پاي بند آزخويشم ، مهلتي اي شمع عشق
من براي سوختن اکنون مهيا نيستم

هيچکس جاي مرا ديگر نمي داند کجاست
آنقدر در عشق او غرقم که پيدا نيستم

معيني کرمانشاهي


8 سال پيش

برگرد به قصّه
برگرد به قصّه
تو اصلا مناسب این روزها نیستی، کلاغ!
.........................
سیدمرتضی کاظمی

8 سال پيش

هیچ جای دنیا امنیت دستهای پدر و مادر رو نداره !

+++++5