دیوار کاربران


8metri16
8metri16
۱۳۹۳/۰۸/۰۷

خدا را گفتم
بیا جهان را قسمت کنیم :
آسمان برای من ابرهایش برای تو
دریا برای من موج هایش برای تو
ماه برای من خورشید برای تو

خدا خندید و گفت :
تو بندگی کن و انسان باش همه دنیا برای تو …..
من هم برای تو

،،،،،،،،،،،،،،،،،،مهـــــــــربـــــــونم بــــــــــــــاش،،،،،،،،،،،،،،،،

mahdi12
mahdi12
۱۳۹۳/۰۵/۰۲

گـاهـی بــاید رفـت و بعضـی چیــزهای بردنـی را بـا خـود بــرد ،

مـثل یـــــاد ،مـثل غــرور ،

و آنچــه ماندنـیست را جــا گــذاشت ،

مـثل خــاطره ،مـثل لبـخند ،

رفـتنت ماندنــی مــی شود ، وقتــی کـه نبــاید بـروی ،

و ماندنــت رفـتنــی مــی شود ، وقتـی کـه نبــاید بمـانــی ...!

Cuteboy
Cuteboy
۱۳۹۳/۰۴/۰۸

هیچ هیولایی ترسناکتر از آدمی نیست

که کمین کرده اشتباه کنی و بپره بگه دیدی گفتم!
+5

hafezeh
hafezeh
۱۳۹۳/۰۳/۰۳



peymanr39
peymanr39
۱۳۹۳/۰۲/۲۳

امروز

نه آغاز و نه انجام جهان است

ای بس غم و شادی

که پسِ پرده نهان است

گر مردِ رهی غم مخور از دوری و دیری

دانی که رسیدن هنرِ گامِ زمـــان است...

دردا و دریغا که در این بازیِ خونین

بازیچه ی ایام "دل آدمیان" است...

mrb62
mrb62
۱۳۹۳/۰۱/۲۰

روزگارا:

تو اگر سخت به من ميگيري،

با خبر باش که پژمردن من آسان نيست،

گرچه دلگيرتر از ديروزم،

گر چه فرداي غم انگيز مرا ميخواند،

ليک باور دارم دلخوشيها کم نيست

زندگي بايد کرد...!

mahyar0171
mahyar0171
۱۳۹۳/۰۱/۱۷

خوبه قدو نمییشه عمل کرد وگرنه الان.

دختر ایرانیا همشون 4 مترو 10 بودن )))
+5

siahsiah
siahsiah
۱۳۹۳/۰۱/۱۷

فقط امروز را داریم
هیچ تعهدی برای بودن فردایمان نیست
بنابر این در گفتن(( دوستت دارم))
به انهایی که در زندگیتان خاص هستند
اطمینان حاصل کنید

0Reza
0Reza
۱۳۹۲/۱۲/۲۱

پادشاه باش

حتی اگر قلمروات اندازه ی عرض شانه هایت باشد !

رَفـيـق بـيآ ذهـن مـَريـض رآ بـَرآيـَت مـَعـنـے كـُنـَ ـم ...

http://www.hamkhone.ir/member/5589/blog/view/93158/

+5

nini1361
nini1361
۱۳۹۲/۱۱/۲۲

يک شبي مجنون نمازش را شکست
بي وضو در کوچه ليلا نشست
*
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
*
سجده اي زد بر لب درگاه او
پر ز ليلا شد دل پر آه او
*
گفت يا رب از چه خوارم کرده اي
بر صليب عشق دارم کرده اي
*
جام ليلا را به دستم داده اي
وندر اين بازي شکستم داده اي
*
نشتر عشقش به جانم مي زني
دردم از ليلاست آنم مي زني
*
خسته ام زين عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
*
مرد اين بازيچه ديگر نيستم
اين تو و ليلاي تو … من نيستم
*
گفت: اي ديوانه ليلايت منم
در رگ پيدا و پنهانت منم
*
سال ها با جور ليلا ساختي
من کنارت بودم و نشناختي
*
عشق ليلا در دلت انداختم
صد قمار عشق يک جا باختم
*
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل مي شوي اما نشد
*
سوختم در حسرت يک يا ربت
غير ليلا بر نيامد از لبت
*
روز و شب او را صدا کردي ولي
ديدم امشب با مني گفتم بلي
*
مطمئن بودم به من سرميزني
در حريم خانه ام در ميزني
*
حال اين ليلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بيقرارت کرده بود
*
مرد راهش باش تا شاهت کنم
صد چو ليلا کشته در راهت کنم