دیوار کاربران
00ALI
۱۳۹۳/۱۰/۲۹
مثبت پنج ! |
|
00ALI
۱۳۹۳/۱۰/۲۹
مثبت پنج ! |
|
saeed220
۱۳۹۳/۱۰/۲۷
حالی نمانده |
|
sa23
۱۳۹۳/۱۰/۲۷
شب هنگام آن دم که انبوه خستگی بر پلکانم فشار می آورد و ناخودآگاه مستغرق بحر اندیشه میشوم روزگاری را به یاد می آورم که پسرکی بودم آزاد،بدون آنکه حضور کسی را به وجود خودم ترجیح بدهم،بدون آنکه چای تلخ عشق را چشیده باشم،بدون آنکه تمام آرزوهایم فقط به بودن کنار یک نفر خلاصه شود و بدون آنکه حتی در رویا های دور و درازم ببینم که در فراق کسی بسوزم.به یاد می آورم و به یاد می آورم.طایر عمر میگذرد بی آنکه هیچ التفاتی با آن داشته باشم.به یاد می آورم.اما به ناگاه لبخندی بر لبانم نقش میبندد لبخندی از روی رضایت،لبخندی از روی پیروزی.لبخند میزنم چون کسی را در قلبم میدارم که حتی در سخت ترین شرایط زندگانی آن دم که به واسطه مشت های سنگین این روزگار غدار تا سر حد تسلیم پیش میروم با یاد لبخند و اشکانش نیرو میگرم و به سان نو متولدی دوباره از سرمیگیرم همه چیز را.همه چیز را. و به روزگار پوزخندی هدیه میکنم و با سربلندی میگویم:آسمان گر سنگ ببارد گو ببارد باک نیست. |
|
Amir_omidi
۱۳۹۳/۱۰/۲۵
http://www.hamkhone.ir/member/7/blog/view/177396--/ |
|
Skyboy21
۱۳۹۳/۱۰/۲۵
ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭﯾﺪ |
|
saeed220
۱۳۹۳/۱۰/۲۳
عاشق نشدی زاهد ، دیوانه چه می دانی |
|
arezoo080080
۱۳۹۳/۱۰/۲۳
مادري ، براي ديدنِ پسرش به محلِ تحصيل اون يعني لندن رفت ! |
|
arezoo080080
۱۳۹۳/۱۰/۲۳
در دوران هخامنشیان سال کبیسه وجود نداشت همیشه اسفند ماه 29 روز بوده،در تقویم آن زمان هر چهار سال یک روز ذخیره میشد و طی 120سال یک ماه ذخیره داشتند که آن سال را بجای 12ماه،13 ماه اعلام میکردند،در ماه سیزدهم هیچکس کار نمیکرد همه با خرج حکومت جشن میگرفتند بنابراین مردم در حق هم دعا میکردند که 120سال عمر کنند تا حداقل یک جشن یک ماهه را ببینند.!!! |
|
Skyboy21
۱۳۹۳/۱۰/۲۳
زندگی باید کرد |